کلمه جو
صفحه اصلی

جایگیری

مترادف و متضاد

translocation (اسم)
پس زنی، جابجا شدگی، جایگیری

فرهنگ فارسی

جایگزینی

لغت نامه دهخدا

جایگیری. ( حامص مرکب ) جایگزینی. عمل آنکه یا آنچه جای گیرد.

دانشنامه عمومی

جایگیری یا جایگیریِ جهش، در ژنتیک، به افزوده شدن یک یا چند جفت پایه به توالی (چیدمان) دی ان ای می گویند. چنین پدیده ای در ماهوارک ها به دلیل اشتباه دی ان ای-پلی مراز رخ می دهد.پدیدهٔ جایگیری در هر اندازه ای ، می تواند روی دهد؛ از یک جفت پایه که به اشتباه درون چیدمان (توالی) دی ان ای شده تا یک بخش از یک فام تن (کرومزوم) که درون فام تنی دیگر شده باشد.

فرهنگستان زبان و ادب

{emplacement} [زمین شناسی] نفوذ سنگ آذرین یا تشکیل یک کان توده در سنگ های قدیمی تر


کلمات دیگر: