کلمه جو
صفحه اصلی

تادیه


مترادف تادیه : ادا، پرداخت، بازپرداخت، پرداخت کردن، گزاردن، ادا کردن

متضاد تادیه : دریافت

برابر پارسی : باز پرداخت، پرداخت

فارسی به انگلیسی

payment


satisfaction


فارسی به عربی

حل , حوالة مالیة

مترادف و متضاد

pay (اسم)
پرداخت، اجرت، تادیه، حقوق ماهیانه

payment (اسم)
پرداخت، پول، وجه، قسط، تادیه، کارسازی

remittance (اسم)
پرداخت، انتقال، پول، تادیه، وجه ارسالی، فرستادن پول

ادا، پرداخت، بازپرداخت ≠ دریافت


پرداخت کردن، گزاردن، ادا کردن


۱. ادا، پرداخت، بازپرداخت
۲. پرداخت کردن، گزاردن، ادا کردن ≠ دریافت


فرهنگ فارسی

اداکردن، رسانیدن، پرداختن پول ووام
۱- ( مصدر ) گزاردن پرداختن . ۲- ( اسم ) پرداخت .

فرهنگ معین

( تأدیه ) (تَ یِ ) [ ع . تأدیة ] ۱ - (مص م . ) گزاردن ، پرداختن . ۲ - (اِمص . ) پرداخت .

لغت نامه دهخدا

( تأدیة ) تأدیة. [ ت َءْ ی َ ] ( ع مص ) گزاردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) ( ترجمان علامه جرجانی ). گزاردن وام و فریضه و آنچه بدان ماند. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). ادا کردن. رسانیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ نظام ) ( غیاث اللغات ).

فرهنگ عمید

۱. ادا کردن.
۲. پرداختن پول یا وام.

دانشنامه عمومی

ادا کردن ، تحویل دادن


پیشنهاد کاربران

پرداختی، پرداختنی:برگه پرداخت

پرداخت کردن
پس دادن


کلمات دیگر: