کلمه جو
صفحه اصلی

تاثر


مترادف تاثر : اندوه، اندوهگینی، انفعال، حزن، دلتنگی، رقت، غم، اثرپذیری

متضاد تاثر : شعف

برابر پارسی : افسردگی، اندوهگینی، دلتنگی

فارسی به انگلیسی

being impressed or touched, passion, sadness


chagrin


فارسی به عربی

اسف , حی

مترادف و متضاد

sorrow (اسم)
مصیبت، غم و اندوه، غم، فرم، حزن، غصه، نژندی، سوگ، تاثر، غمگینی

regret (اسم)
افسوس، پشیمانی، تاسف، تاثر

اندوه، اندوهگینی، انفعال، حزن، دلتنگی، رقت، غم ≠ شعف


اثرپذیری


۱. اندوه، اندوهگینی، انفعال، حزن، دلتنگی، رقت، غم
۲. اثرپذیری ≠ شعف


فرهنگ فارسی

اثرپذیرفتن، قبول اثرکردن، اندوهگین شدن
۱- ( مصدر ) اندوهگین شدن . ۲- بر اثر رفتن پس چیزی رفتن . ۳- نشان پذیرفتن قبول اثر کردن . ۴- ( اسم ) اندوهگینی . ۵- ( اسم ) اندوه . جمع : تاثرات .

فرهنگ معین

( تأثر ) (تَ أَ ثُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - اندوهگین شدن . ۲ - اثر پذیرفتن .

لغت نامه دهخدا

تأثر. [ ت َ ءَث ْ ث ُ ] ( ع مص ) بر اثر رفتن. ( منتهی الارب ). پس چیزی رفتن. ( آنندراج ). || پذیرفتن اثر چیزی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). قبول اثر کردن. ( ناظم الاطباء ). نشان ماندن در چیزی. ( آنندراج ). رجوع به تأثیر شود.

فرهنگ عمید

۱. اثر پذیرفتن، قبول اثر کردن.
۲. اندوهگین شدن.

دانشنامه آزاد فارسی

تأثّر (pathos)
در روان شناسی، برانگیخته شدن احساساتی چون ترحم، غمگینی، یا هم دردی عمیق در هر شخص، نسبت به انسان یا حیوان.

پیشنهاد کاربران

تأثر: اثر پذیری و اندوه
تعثر:لغزیدن
تعسر: دشوار ی

هم خانواده تأثر :
متأثر پس یکی از معانی آن اندوه است
تأثیر و اثر بنابر این یکی از معانی اثر پذیری است


کلمات دیگر: