کلمه جو
صفحه اصلی

تاسیس


مترادف تاسیس : احداث، ایجاد، بنیان، بنیان گذاری، پی ریزی، تشکیل، شالوده گذاری، وضع، احداث کردن، بنیاد کردن، بنیادگذاشتن، پی ریزی کردن، دایر کردن، بنیان نهادن

متضاد تاسیس : تخریب

برابر پارسی : راه اندازی، پایه گزاری، بنیاد گذاری، ساختن، برپاکردن، پایه گذاری، بیادگری

فارسی به انگلیسی

constitution, erection, formation, foundation, establishment

establishment


constitution, erection, formation, foundation


فارسی به عربی

دستور , موسسة

مترادف و متضاد

foundation (اسم)
پا، پایه، اساس، بنیاد، مبنا، شالوده، بنیان، بنگاه، تشکیل، تاسیس، پی، پی ریزی، موسسه خیریه

establishment (اسم)
بناء، بنگاه، استقرار، سازمان، تشکیل، تاسیس، برقراری، برپایی، موسسه، دسته کارکنان

constitution (اسم)
نظام نامه، قانون اساسی، تشکیل، مشروطیت، فطرت، ساختمان ووضع طبیعی، تاسیس

احداث، ایجاد، بنیان، بنیان‌گذاری، پی‌ریزی، تشکیل، شالوده‌گذاری، وضع ≠ تخریب


احداث کردن، بنیاد کردن، بنیادگذاشتن، پی‌ریزی کردن، دایر کردن، بنیان نهادن


۱. احداث، ایجاد، بنیان، بنیانگذاری، پیریزی، تشکیل، شالودهگذاری، وضع
۲. احداث کردن، بنیاد کردن، بنیادگذاشتن، پیریزی کردن، دایر کردن، بنیان نهادن ≠ تخریب


فرهنگ فارسی

بنیادکردن، بنانهادن، استوارکردن، پی افکندن
۱- ( مصدر ) بنیاد نهادن بنیاد گذاردن پی افکندن بنا کردن . ۲- ( اسم ) بنیاد گذاری . ۳- ( اسم ) موسسه . جمع تاسیسات . ۴- آوردن کلمه ای که افاده معنیی تازه کند غیر از معنی اول مقابل تاکید. یا حرف تاسیس . ( قافیه ) الف است که میان آن و میان حرف (( روی ) ) یک حرف متحرک باشد مانند اینکه آهن و سترون یا حاصل و مقبل را قافیه کنند.

فرهنگ معین

( تأسیس ) (تَ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) بنیاد نهادن . ۲ - (اِمص . ) بنیانگذاری .

لغت نامه دهخدا

تأسیس. [ ت َءْ ] ( ع مص ) بنیاد نهادن. ( زوزنی ) ( دهار ) ( کشاف اصطلاحات الفنون از صراح ) ( منتهی الارب ) ( ترجمان علامه جرجانی ) ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ نظام ). بنا افکندن. ( تاج المصادر بیهقی ). تأسیس خانه ؛ بنیاد نهادن آن. ( از اقرب الموارد ). استوار کردن.( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) ( فرهنگ نظام ) ( ناظم الاطباء ). بنا کردن. ( فرهنگ نظام ) : شمس المعالی باسلطان به تأسیس بنیان مودت و تأکید اسباب محبت مشغول شد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 233 ). تقطیع و توسیع عرصه جامع تعیین رفته بود و تأسیس و تربیع آن تمام گشته. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 420 ). || تأسیس خانه ؛ آشکار کردن حدود و برآوردن قواعد و بنا کردن پایه آن. ( از قطر المحیط ). در فارسی با شدن و کردن و نهادن صرف شود. رجوع به این ترکیب ها شود. || ( اِ ) ( اصطلاح قافیه ) در قافیه الف است که میان آن و میان حرف روی یک حرف متحرک باشد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). چنانکه در قول نابغه ذبیانی. شعر:
کلینی لهم یا امیمة ناصب
و لیل اقاسیه بطی الکواکب.
( منتهی الارب ).
شمس قیس در المعجم آرد: اما حرف تأسیس الفی است که بحرفی متحرک پیش از روی باشد چنانکه الف آهن و لاذن و این الف را از بهر آن تأسیس خواندند که درتنسیق شعر آغاز و اساس قافیت از این حرف است و هر حرف که پیش از این باشد در عداد قافیت نیاید و بقافیت تعلق ندارد و بیشتر شعرای عجم تأسیس را اعتبار نمی نهند و آنرا لازم نمی دارند چنانکه بلفرج رونی گفته است :
فلک در سایه پرحواصل
زمین را پر طوطی کرد حاصل.
پس گفته است :
کرا دانی تو اندر کل عالم
چنو فرزانه مقبول مقبل.
و خاقانی گفته است :
نشاید بردن انده جز به انده
نشاید کوفت آهن جز به آهن.
پس گفته است :
دلم آبستن خرسندی آمد
اگر شد مادر روزی سترون.
و انوری گفته است :
به کلکش در، مروت را خزاین
به طبعش در، کیاست را ذخایر.
پس گفته است :
امور شرع را عدلش مربی
امور غیب را علمش مفسر.
اگر شاعری الف تأسیس را رعایت کند آنرا لزوم ما لایلزم خوانند چنانکه ملقابادی گفته است :
تابنده دو ماه از دو بناگوش تو هموار
وز دو رخ رخشنده خریدار و ترازو
با ران و سرین سار هیونانی و گوران
با چشم گوزنانی و با گردن آهو.
و چنانک انوری گفته است :

فرهنگ عمید

۱. بنا نهادن سازمان، اداره، حکومت، مکتب، نظریه و غیره، استوار کردن، بنیاد کردن، پی افکندن، پایه گذاری.
۲. (ادبی ) در قافیه، الفی که میان آن و حرف رَوی یک حرف متحرک باشد، مثل الف موجود در کلمات «جاهل» و «حامل». رعایت این حرف در قافیه واجب نیست و کلمۀ جاهل یا حامل را با دل می توان قافیه کرد.
۳. [مقابلِ تٲکید] (ادبی ) در معانی، آوردن کلمه ای که غیر از معنی کلمۀ اول افادۀ معنی تازه ای می کند.

دانشنامه آزاد فارسی

تأسیس
(در لغت به معنی پی افکندن و بنیادنهادن) در اصطلاح اسماعیلیه، پنجمین مرحله از مراحل هفت گانه دعوت به شمار می آید. داعی در این مرحله با دوست و مونسی روبه روست که هم در باورهای پیشین خود شک کرده است و هم نسبت به پذیرش آیین تازه رغبت نشان می دهد؛ بنابراین داعی، زیرکانه، به طرح اصول و مقدماتی می پردازد که هم مورد قبول است و هم در آیین جدید پذیرفته است و بدین ترتیب بنای آیین تازه را در ذهن مخاطب پی می افکند. نیز ← اسماعیلیه

فرهنگ فارسی ساره

راه اندازی، بنیان گذار


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تأسیس. امضا و تأسیس نوعی ملاک در طبقه بندی گزاره های دینی براساس بودن آن ها قبل از اسلام یا پیدایش آن ها در دین جدید می باشد.
واژه تأسیس در لغت به معنای آغازیدن و بنیان نهادن و امضا به معنای انجام دادن و اجرای یک تصمیم است. واژه تأسیس در دانش های هیئت و نجوم ، عروض ، کلام ، فقه و اصول به صورت اصطلاحی خاص درآمده است. معنای امضا و تأسیس در فقه و اصول اصطلاح امضا و تأسیس در فقه و اصول به معنای افاده مضمونی جدید در برابر اصطلاح « تأکید » به معنای بیان دوباره مضمون پیشین به کار رفته که از پیشینه دراز و کاربرد فراوان در این دو دانش برخوردار است. کاربرد واژه امضا در فقه واژه امضا در علم فقه ، کاربردهای گوناگونی دارد؛ از قبیل: تأیید و تنفیذ برخی معاملات ، اجرا و تنفیذ حکم قاضی ، دادن برخی اختیارات و اجازه برخی تصرفات به اشخاص یا تأیید تصرفات پیشین آن ها. طبقه بندی احکام امضائی اصطلاح متداول تأسیس و امضا در ارتباط با نوعی طبقه بندی احکام شریعت مطرح شده که ملاک آن، تقنین بدوی یا تأیید احکام پیشین است. مفهوم تأسیس و امضا تا حدودی از مفاهیم نسبی به شمار آمده و از این رو در تعیین محدوده هر یک از آن ها تهافت هایی به چشم می خورد. در طبقه بندی احکام امضایی می توان آن ها را بر سه گونه شمرد: امور عقلایی و مقبول نزد همگان، آداب و رسوم ملت ها، و بقایای شرایع پیشین. برخی در نگاهی کاربردی به این تقسیم بندی، احکام وحیانی در مقام الزام شرعی را تأسیس و احکام عقلایی و عرفی را که در شریعت مورد تأیید قرار گرفته اند امضایی شمرده اند. اصطلاح امضا و تأسیس در غیر فقه با این که اصطلاح امضا و تأسیس در عرصه فقه ظاهر شده، اما با توسعه شمول آن می توان ابعاد عقیدتی و اخلاقی دین را نیز به آن افزود. در این صورت آیات فراوانی به این موضوع مربوط خواهد شد که از وحدت دین الهی در همه نبوت ها یاد می کنند و نیز آیاتی که قرآن و پیامبر اسلام را تصدیق کننده پیام های آسمانی پیشین می شمرد. افزون بر این موارد در ارتباط با احکام فقهی نیز به رغم نسخ پاره ای از احکام شرایع پیشین از امضا و تأیید پاره ای دیگر از احکام یاد شده است، به علاوه بسیاری از احکام مذکور در قرآن از قبل در آداب و رسوم رایج در شبه جزیره یا بین برخی اقوام مجاور آن وجود داشته و قرآن آن ها را تأیید و حفظ کرده است که نمونه بارز آن برخی از شعائر و مناسک گوناگون حج است و البته در موارد بسیاری نیز قرآن پاره ای از آن آداب و رسوم را حذف کرده و به رسمیت نشناخته است. در کنار این موارد در مجموعه دیگری از آیات، پیام اسلام دارای تفصیل بیشتری نسبت به ادیان الهی پیشین معرفی شده که به جنبه تأسیسی دین اسلام اشاره دارد. ریشه یابی نظریه امضا و تأسیس در قرآن ← دین مقبول الهی خداوند در آیه ۱۹ آل عمران: تنها دین ارائه شده از سوی خویش را اسلام معرفی کرده و عامل اختلاف در ادیان الهی را سرکشی برخی پیروان آن ادیان می شمرد: «اِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الاِسلـمُ و مَا اختَلَفَ الَّذینَ اوتوا الکِتـبَ اِلاّ مِن بَعدِ ما جاءَهُمُ العِلمُ بَغیـًا بَینَهُم و مَن یَکفُر بِـایـتِ اللّهِ فَاِنَّ اللّهَ سَریعُ الحِسَاب» ازاین رو و با توجه به شمول معنایی اسلام در آیه پیشین، هیچ دینی نزد خداوند به جز اسلام پذیرفته نیست: «و مَن یَبتَغِ غَیرَ الاِسلـمِ دینـًا فَلَن یُقبَلَ مِنهُ و هُوَ فِی الأخِرَةِ مِنَ الخـسِرین» در روایات اهل سنت و شیعه نیز با تعریف اسلام به مطلق تسلیم در برابر خدا و تصدیق اولیایش، برداشتی عام از این مفهوم قرآنی ارائه شده است. ← معنای اسلام در تفاسیر در برخی تفاسیر نیز اسلام به انقیاد و کرنش در برابر خداوند و اقرار به دستوراتش معنا شده و گاه نیز مرادف مفهوم قرآنی ایمان تلقی شده و از این رو به رغم اختلاف شرایع از اسلام به عنوان بخش ثابت همه ادیان الهی یاد شده که پذیرش آن بر هر دین داری لازم است و تفاوت های دیگر ادیان با دین اسلام در این حوزه ناشی از تحریفات آن ادیان است. علامه طباطبایی (رحمه الله) در تأیید این دیدگاه با نفی هرگونه تنافی در ادیان الهی، بخش محوری در آن ها را یکسان شمرده و اختلافات را در هر دو حوزه اعتقادات و احکام ناظر به تفاصیل تکمیلی می شمرد هم چنین وی برای تفکیک دو بخش مشترک و متفاوت ادیان از اصطلاح قرآنی «دین» برای بخش نخست و « شریعت » برای بخش دوم استفاده می کند. ← نسخ ناپذیری دین دین بر خلاف شریعت در هیچ صورتی قابل نسخ نیست، از این رو در آیه ۱۳ شوری آخرین دین را مجموعه پیام های انبیای پیشین معرفی می کند: «شَرَعَ لَکُم مِنَ الدّینِ ما وصّی بِهِ نوحـًا و الَّذی اَوحَینا اِلَیکَ و ما وصَّینا بِهِ اِبرهیمَ و موسی و عیسی» این پیام واحد که در سه محورِ توحید و نبوت و معاد نمودار است، گرچه برای هر ملت و دوره ای به شیوه ای متفاوت بیان شده، اما با این حال همگان به پیروی و عدم اختلاف و تفرقه در آن دعوت شده اند: «اَقیموا الدّینَ و لا تَتَفَرَّقوا فیه» مفهوم استقامت در آیه «اِهدِنَا الصِّراطَ المُستَقیم» به وحدت پیام الهی در همه ادیان آسمانی اشاره دارد و این اشتراک در صراط مستقیم موجب شده که پیروان همه ادیان الهی، ملتی واحد شمرده شوند: «و اِنَّ هـذِهِ اُمَّتُکُم اُمَّةً واحِدَةً واَنا رَبُّکُم فاتَّقون» که اختلافات خود ساخته موجب جدایی آن ها شده است: «فَتَقَطَّعوا اَمرَهُم بَینَهُم زُبُرًا» ← وجه اشتراک ادیان افزون بر آن، بخش مشترک ادیان نیز در واقع امضا و تأیید روی کرد فطری انسان به خداپرستی بوده که در همه ادیان به نوعی نمود یافته است: «فَاَقِم وَجهَکَ لِلدّینِ حَنیفـًا فِطرَتَ اللّهِ الَّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیها لا تَبدیلَ لِخَلقِ اللّهِ ذلِکَ الدّینُ القَیِّم» و از این رو دین در نگاهی کلی فرآورده ای تأسیسی به شمار نمی رود، بلکه پیامی در تأیید نسخه اصلی خویش است که در حقیقتِ جهان هستی و نیز فطرت بشری نهفته است. در برابر این تفسیر از مفهوم اسلام که بر تأیید بخش وسیعی از ادیان پیشین دلالت دارد برخی دیگر از مفسران آن را در گستره ای محدودتر به معنای اصطلاح متداول امروزی به عنوان نامی برای دینی خاص در کنار دیگر ادیان شمرده اند. ← تصدیق ادیان توسط یکدیگر در پاره ای دیگر از آیات ، خداوند پیام عیسی در انجیل را تأیید و تصدیق پیام تورات معرفی می کند: «و قَفَّینا عَلی ءاثـرِهِم بِعیسَی ابنِ مَریَمَ مُصَدِّقـًا لِما بَینَ یَدَیهِ مِنَ التَّورةِ و ءاتَینـهُ الاِنجیلَ فیهِ هُدیً و نورٌ و مُصَدِّقـًا لِما بَینَ یَدَیهِ مِنَ التَّورةِ و هُدیً و مَوعِظَةً لِلمُتَّقین» هم چنین وحی محمّدی نیز تأیید و تصدیقی بر آن چه در اختیار اهل کتاب است معرفی شده است: «و ءامِنوا بِما اَنزَلتُ مُصَدِّقـًا لِما مَعَکُم و لا تَکونوا اَوَّلَ کافِر بِهِ و لا تَشتَروا بِـایـتی ثَمَنـًا قَلیلاً و اِیّـیَ فَاتَّقون» مفسران منظور از این تصدیق را تطابق و هماهنگی پیام قرآن با کتاب های آسمانی پیشین دانسته و چنین نتیجه گرفته اند که ایمان و تصدیق کتاب های آسمانی پیشین با تکذیب قرآن که در بردارنده مضامین همان کتاب هاست قابل جمع نیست و تکذیب آن ناگزیر تکذیب آن ها را نیز در پی دارد، زیرا آیین همه پیامبران در حوزه اعتقادات که مبتنی بر توحید است یگانه و یکسان است، افزون بر این، برخی احکام فقهی قرآن نیز مطابق کتاب های آسمانی گذشته است. تأکید قرآن بر یکسانی و هماهنگی قرآن با کتاب های پیشین برای برانگیختن عواطف مخالفان و کاستن از شدت انکارشان بوده است هم چنین نشان درستی بخشی از تورات و انجیل موجود بوده و آیات تحریف آن ها دلالت بر نادرستی تمامی بخش های آن ها ندارد. روند امضای احکام فقهی کتاب های پیشین در ارتباط با خود آن کتاب ها نیز صادق است؛ عیسی خود را تصدیق کننده تورات و نه ناسخ آن معرفی می کند، گرچه او در مواردی نیز پاره ای از الزامات فقهی تورات را که بر اثر ستم و طغیان آن ها تشریع شده بود برداشته و مسیحیان را از آن معاف داشته است، با این حال تصدیق کتاب های آسمانی پیشین مستلزم آن است که احکام آن ها در صورت عدم نسخ همچنان پابرجا و معتبر باشد بنابراین از این منظر عملکرد مسیحیان که خود را ملزم به پیروی از احکام فقهی تورات نمی بینند نقدپذیر است. ← مهیمن بودن قرآن قرآن در کنار تصدیق کتاب های گذشته، خود را «مُهَیْمِن» بر آن ها معرفی می کند: «و اَنزَلنا اِلَیکَ الکِتـبَ بِالحَقِّ مُصَدِّقـًا لِما بَینَ یَدَیهِ مِنَ الکِتـبِ و مُهَیمِنـًا عَلَیهِ... لِکُلّ جَعَلنا مِنکُم شِرعَةً و مِنهاجـًا» در تفسیر واژه مهیمن برخی آن را به معنای گواه و شاهد و حافظ یا امین و تصدیق کننده دانسته اند بنابراین، عمل به قرآن، عمل به کتاب های پیشین را در پی داشته و در نتیجه قرآن برطرف کننده اختلافات پدید آمده در کتاب های پیشین است. برخی در تفسیر ویژگی «مُهَیمِناً» آن را مکمل ویژگی «مُصَدِّقاً» شمرده و آن را به این معنا می دانند که قرآن با وجود تصدیق کتاب های پیشین برای خود اختیار نسخ یا تکمیل پاره ای از آن احکام و گزاره های آن را قائل است، بنا بر این، کتاب های پیشین همه نیازهای جاودانه دینی بشر را به طور کامل بیان نکرده، دین آخرین در مواردی باید به اصلاح و تکمیل آن ها بپردازد. این اصلاح و تکمیل در مواردی مربوط به تحریفات بشری بوده و در مواردی ناظر به تکلیف های موقتی است که بنا به نیازها و شرایط آن دوره تشریع شده بود. ← تفصیل کتاب های آسمانی هم چنین در آیاتی دیگر خداوند قرآن را تفصیل کتاب های آسمانی معرفی می کند: «و ما کانَ هـذا القُرءانُ اَن یُفتَری مِن دونِ اللّهِ ولـکِن تَصدیقَ الَّذی بَینَ یَدَیهِ و تَفصیلَ الکِتـبِ لا رَیبَ فیهِ مِن رَبِّ العــلَمین» ذکر ویژگی تفصیل پس از تصدیق بدین معنا دانسته شده که قرآن بخش های مجمل کتاب های پیشین را تفصیل و تبیین کرده است هم چنین بشارت آمدن پیامبر اسلام به وسیله پیامبران پیشین می تواند به جنبه های کاستی آن ادیان اشاره داشته باشد که قرار است در دین آخرین، تکمیل و بیان گردد. ← تأکید احکام عقلی و عرفی در کنار این آیات به مجموعه ای دیگر بر می خوریم که تأیید برخی احکام عقلی یا عرفی را در بردارد؛ سفارش به پیروی از عقل و برهان ، آزاد اندیشی و حلال شمردن خرید و فروش نمونه های بارزی از این گونه گزاره های امضایی است. این گونه اخیر از موارد امضایی به ویژه نوع عرفی آن بیشترین بازتاب را در فقه اسلامی داشته است. نظریه امضا و تأسیس در فرهنگ اسلامی ← زمینه ساز ظهور اندیشه امضا شباهت و نزدیکی فراوان ادیان ابراهیمی و نیز استمرار پاره ای آیین های عرب قبل از اسلام در این دین می توانسته زمینه ساز ظهور اندیشه امضا باشد، افزون بر این، حضور نسبتاً کم رنگ مباحث فقهی حقوقی در قرآن و عدم تعرض کامل به این مباحث در مجموعه روایات پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) نیز مؤثر بوده است، همان گونه که نقش تنظیمی و نه تأسیسی کتاب و سنت ، عامل مهمی در پیشرفت اسلام و استقبال ملت های غیرمسلمان از آن تلقی شده است. ← تأثیر شرائط زمان و مکان در اجتهاد فقهای مسلمان در دوره ساخت نظام حقوقی اسلام به تدریج ضرورت در نظر گرفتن شرایط متغیّر زمان و مکان را دریافته، گاه با محدود ساختن قلمرو شریعت به منابع دیگری هم چون عقل و رأی پناه برده و گاه با تکیه بر احکام امضایی شریعت، جنبه انعطاف پذیر آن ها را برای تأمین شرایط مذکور به کار گرفتند هم چنین رجوع به عرف زمانه در موارد فقدان نصّ ، مناسب ترین راه برای پر کردن خلأهای شریعت به شمار رفته است، تا آن جا که برخی از اهل سنت به صراحت شناخت عرف زمانه را از شروط اجتهاد یاد کرده اند. ← تأثیرات فترة الشریعه در فقه در این میان از برخی فقها در موارد فقدان نصّ که از آن به «فترة الشریعه» یاد کرده اند، اعتبار عرف ها و شرایع قبل از اسلام گزارش شده است. در همین راستا برخی دیگر به بحث از اعتبار بخش های غیر منسوخ شرایع پیش از اسلام پرداخته اند که مستلزم نوعی امضای احکام گذشته است. ←← استصحاب شرایع پیشین این بحث در قرون بعدی با عنوان « استصحاب شرایع پیشین » به حوزه شیعه وارد شده و بحث های نظری فراوانی در پی داشته و اصالت عدم النسخ نیز به یاری آن آمده و ثمرات عملی برای آن جستوجو شده است. ←← عرفی کردن معاملات هم چنین در این بحث به مجموعه آیاتی که قرآن را تصدیق کننده کتاب های پیشین معرفی می کند استناد شده است. فقدان ادله خاص در ابواب معاملات موجب شده که نقش عرف در قانون گذاری های این بخش از فقه روزبه روز افزون تر گشته و تمایل به امضایی شمردن همه یا غالب احکام ابواب معاملات و توجه به شیوه شارع در این ابواب که بسیاری از عناوین را بدون هیچ گونه تغییری، در شرع ، پذیرفته رو به گسترش است. در این بین آیاتی از قبیل «تِجـرَةً عَن تَراض»، «اَحَلَّ اللّهُ البَیع» و «اَوفوا بِالعُقود» در جلب توجه فقهای سنی و شیعه به عرفی کردن احکام معاملاتی تأثیر بسزایی داشته است. ← امضا احکام در مباحث عقلی ←← تأدیبات صلاحیه متکلمان در بحث از فلسفه نیاز به وحی و نبوت ، به امکان بعث رسول بدون شرع، تنها برای تأکید مفاد عقول اشاره کرده و بدین وسیله به رفع شبههلغویت پرداخته اند. در همین راستا روی کرد برخی اصلاح طلبان معاصر مانند اقبال لاهوری ، مطهری ، صدر (دو رساله النبوة الخاتمه و خلافة الانسان و شهادة الانبیاء) به فلسفه ختم نبوت بر مبنای بلوغ بشر در سیر تکاملی تاریخ و در نتیجه کاهشِ نیاز به وحی ثابت و مستمر، در کاربردی ساختن نظریه امضای احکام در حوزه فلسفه فقه یاری رسان است. صدر در این نظریه خود از آیات فراوانی که انسان را خلیفه خداوند در زمین و دارای اختیاراتی الهی می شمرد یاری جسته است. آرای محموده، مشهوره یا تأدیبات صلاحیه در آثار ابن سینا ، خواجه طوسی و قطب رازی از فلاسفه مشاء یا بدیهیات احکام به تعبیر لاهیجی و سبزواری تقارب بسیاری با احکام ارشادی در فقه دارد که امضای مستقلات عقلیه به شمار می رود. ابن سینا از تأدیبات صلاحیه به عنوان بخش مشترک همه شرایع و سبزواری از بدیهیات احکام به عنوان موارد حسن و قبح ذاتی یاد می کند. ←← عرفی شدن شریعت نگاه فلسفی غزالی به دانش فقه و تبیین ماهیت دنیوی آن به ویژه با توجه به دیدگاه انعطاف پذیر او در مصالح مرسله و مقاصد شریعت ، می تواند در گسترش حوزه امضائیات و فرآیند عرفی شدن شریعت بسیار اثرگذار باشد. ←← نظریه تصویب و تخطئه نگاه متفاوت دو نظریه تصویب و تخطئه به قلمرو شریعت، قابل پیوند با تقسیم بندی امضا و تأسیس است. مخطّئه با پذیرش این پیش فرض که هر واقعه ای را حکم شرعی مشخصی است، شریعت را پدیده ای تأسیسی و اجتهاد را فرآیندی کاملاً اکتشافی می شمرند. در مقابل، مصوّبه با پذیرش این پیش فرض که حکم خداوند تابع برداشت اجتهادی آنان است، شریعت را پدیده ای امضایی و اجتهاد را فرآیندی ابداعی می شمرند. ← امضای احکام در مطالعات تاریخی در حوزه مطالعات تاریخی، توجه به بعد دیگری از امضای احکام به چشم می خورد. مورخانی مانند ابن حبیب و یعقوبی به موارد متعددی از قوانین و سنت های عرب که در شریعت اسلام استمرار یافته است، اشاره کرده اند. برخی به تفصیل از بازتاب آیین ها و سنت های عرب در شریعت اسلام در اعمال و مناسک حجّ ، احکام وراثت ، ازدواج و طلاق ، قصاص و حدود و دیات و... بحث کرده و با نگاهی مردم شناسانه به تفسیر مجموعه وسیعی از آیات مربوطه پرداخته اند. برخی خاورشناسان نیز با بررسی تأثیر نظام های حقوقی روم و ایران بر فقه اسلام ، نتیجه گرفته اند که این دین ، ارمغان جدیدی برای بشریت نیاورده و تنها تلفیقی بازسازی شده از نظام های پیشین است. دانشمندان مسلمان از نگاه تاریخی و کلامی به این اتهامات پاسخ گفته اند. فهرست منابع آداب الفتوی؛ الاحکام فی اصول الاحکام، آمدی؛ احیاء علوم الدین؛ احیای تفکر اسلامی؛ ارشاد الفحول الی تحقیق الحق من علم الاصول؛ اسلام و مقتضیات زمان؛ الاشارات و التنبیهات؛ الاوائل؛ بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع؛ تاریخ الیعقوبی؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ تحریرات فی الفقه (خیارات)؛ التعاریف؛ التعریفات؛ تفسیر جوامع الجامع؛ تفسیر الصافی؛ تفسیر غریب القرآن الکریم؛ تفسیر القرآن الکریم، سید مصطفی خمینی؛ تفسیر القمی؛ التنبیه فی الفقه الشافعی؛ تنقیح الاصول؛ جامع البیان عن تأویل آی القرآن؛ جامع الشتات؛ الجامع الصغیر؛ الحاشیة علی کفایة الاصول؛ حاشیة مجمع الفائدة والبرهان؛ خاتمیت؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛ الذخیرة فی علم الکلام؛ روضة الطالبین و عمدة المفتین؛ زبدة الاصول؛ سرمایه ایمان؛ شرح اسماء الحسنی؛ شرح فتح القدیر للعاجز الفقیر؛ الطبقات الکبری؛ العقیدة والشریعة فی الاسلام؛ عوائد الایام؛ فتح الباری شرح صحیح البخاری؛ فرائد الاصول؛ فقه السنه؛ فقه الصادق (علیه السلام)؛ فوائد الاصول؛ القواعد الفقهیه، بجنوردی؛ القواعد الفقهیه، مکارم؛ کتاب الفهرست؛ کتب و رسائل و فتاوی؛ لسان العرب؛ اللمع فی اصول الفقه؛ المبسوط؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ المحبر؛ المحصول فی علم اصول الفقه؛ مدخل الی فلسفة الفقه؛ المستصفی فی علم الاصول؛ المعالم الجدیده؛ معانی القرآن، نحاس؛ المغنی و الشرح الکبیر؛ المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام؛ المکاسب و البیع؛ المنتقی الاصول؛ المنخول من تعلیقات الاصول؛ موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم؛ المیزان فی تفسیرالقرآن؛ نقد المتن بین صناعة المحدثین؛ نهایة الافکار فی مباحث الالفاظ؛ هرمنوتیک کتاب و سنت.

[ویکی فقه] امضا و تأسیس نوعی ملاک در طبقه بندی گزاره های دینی براساس بودن آن ها قبل از اسلام یا پیدایش آن ها در دین جدید می باشد.
واژه تأسیس در لغت به معنای آغازیدن و بنیان نهادن و امضا به معنای انجام دادن و اجرای یک تصمیم است. واژه تأسیس در دانش های هیئت و نجوم ، عروض ، کلام ، فقه و اصول به صورت اصطلاحی خاص درآمده است.

معنای امضا و تأسیس در فقه و اصول
اصطلاح امضا و تأسیس در فقه و اصول به معنای افاده مضمونی جدید در برابر اصطلاح « تأکید » به معنای بیان دوباره مضمون پیشین به کار رفته که از پیشینه دراز و کاربرد فراوان در این دو دانش برخوردار است.

کاربرد واژه امضا در فقه
واژه امضا در علم فقه ، کاربردهای گوناگونی دارد؛ از قبیل: تأیید و تنفیذ برخی معاملات ، اجرا و تنفیذ حکم قاضی ، دادن برخی اختیارات و اجازه برخی تصرفات به اشخاص یا تأیید تصرفات پیشین آن ها.

طبقه بندی احکام امضائی
...

پیشنهاد کاربران

این واژه تازى ( اربى ) است و برابرهاى پارسى آن اینهاست: فرکندن - فرکانیدنFarkandan/Farkanidan ( پهلوى: تأسیس - احداث - پایه گذارى - ایجاد کردن ) ویناردن Vinardan ( پهلوى: تأسیس - بنا - ایجاد - منظم کردن ) و کُنش پیشنهادى پالاردن Palardan ( پالار: پارسى: ستون بزرگ + دن ( نشانه
فعلى ) : پایه گذارى کردن ، تأسیس کردن ) فرکانش Farkanesh ( پهلوى: فْرَکانیشْنْ: تأسیس ، پایه/بنیانگذارى ) فرکنده Farkande ( پهلوى: فرکندگ: تأسیس شده، احداث شده ، پایه گذارى شده ) فرکانیک Farkanik ( پهلوى: تأسیس شده ، مؤسسه ، احداثى ، تأسیسى ) وینارشVinaresh ( پهلوى:
ویناریشْنْ : تأسیس ، پایه گذارى ، بناگذارى ) ویناردار Vinardar ( پهلوى: مؤسس ، تأسیس گر ) وینارده Vinarde ( پهلوى: ویناردگ : تأسیس شده ، احداث شده ، بنا شده ، مبنا ) ویناریک Vinarik ( پهلوى: تأسیسى ، مؤسسه ، احداثى، بنایى ) پالارش Palaresh ( پیشنهادى:پارسى: تأسیس
، پایه گذارى ، بنیادگذارى ) پالاردار Palardar ( پیشنهادى:پارسى: مؤسس ، احداث گر ) پالاریک Palarik ( پیشنهادى - پهلوى: مؤسسه ، تأسیسى ، احداثى ، بنایى ، بنیانى )

بنیان کردن، بنا کردن

بنیان گذاشتن ، پایه گذاری ، راه اندازی
پایه گذاری بیشتر معنی را میرساند

به وجود آوردن

تأسیس:[اصطلاح حقوق] یعنی پی نهادن و ایجاد نمودن. به معنی وضع قانونی است که در معرف و عادت وجود نداشته است.

معنی تاسیس میشود
بنا کردن یا ایجاد کردن

این واژه به معنی راه انداختن در کتاب پنجم این واژه به کار امده است می تولنید به این کتاب مراجعه کنید و مثال ببینید ِِ

بدان بدان

بنا کردن، بنیاد نهادن، پایه گذاری کردن
بیشتر به معنی این گفته میشه👌


کلمات دیگر: