کلمه جو
صفحه اصلی

تادیه کردن


مترادف تادیه کردن : پرداختن، پرداخت کردن، ادا کردن، گزاردن

فارسی به انگلیسی

to pay


pay


مترادف و متضاد

پرداختن، پرداخت کردن


ادا کردن، گزاردن


pay off (فعل)
پرداختن، پرداخت کردن، تسویه کردن، تادیه کردن

۱. پرداختن، پرداخت کردن
۲. ادا کردن، گزاردن


فرهنگ فارسی

( مصدر ) پرداختن گزاردن .

لغت نامه دهخدا

تأدیه کردن. [ ت َءْ ی َ / ی ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) پرداختن. ادا کردن. رجوع به تأدیه شود.


کلمات دیگر: