کلمه جو
صفحه اصلی

تاکید کردن


مترادف تاکید کردن : ( تأکید کردن ) اصرارورزیدن، ابرام کردن، پافشاری کردن، پای فشردن، پیله کردن، سماجت ورزیدن، مؤکد ساختن، استواری بخشیدن | اصرارورزیدن، ابرام کردن، پافشاری کردن، پای فشردن، پیله کردن، سماجت ورزیدن، موکد ساختن، استواری بخشیدن

برابر پارسی : پافشاری کردن، بزرگنمایی کردن

فارسی به انگلیسی

accent, accentuate, affirm, assert, assure, aver, avouch, declare, emphasize, protest, require, stress, underline, urge, allege

accent, accentuate, affirm, assert, assure, aver, avouch, declare, emphasize, protest, require, stress, underline, urge


فارسی به عربی

اکد , تاکید , شدد , لهجة
افرض

اکد , تاکيد , شدد , لهجة


مترادف و متضاد

accent (فعل)
با تکیه تلفظ کردن، تکیه دادن، تاکید کردن، اهمیت دادن، مد کردن

stress (فعل)
تاکید کردن، پریشان کردن، خاطر نشان کردن

accentuate (فعل)
با تکیه تلفظ کردن، تکیه دادن، تاکید کردن، اهمیت دادن، برجسته نمودن

underline (فعل)
تاکید کردن، زیر چیزی خط کشیدن

enforce (فعل)
تاکید کردن، اجرا کردن، مجبور کردن، وادار کردن، از پیش بردن

play up (فعل)
تاکید کردن، اطمینان دادن به

punctuate (فعل)
تاکید کردن، نقطه گذاری کردن، نشان گذاری کردن

اصرارورزیدن، ابرام کردن، پافشاری کردن، پای‌فشردن، پیله کردن، سماجت ورزیدن


موکد ساختن، استواری بخشیدن


۱. اصرارورزیدن، ابرام کردن، پافشاری کردن، پایفشردن، پیله کردن، سماجت ورزیدن
۲. موکد ساختن، استواری بخشیدن


فرهنگ فارسی

استوار کردن عمل تاکید

لغت نامه دهخدا

تأکید کردن. [ ت َءْ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) استوار کردن. عمل تأکید. رجوع به تأکید شود.

پیشنهاد کاربران

استوار کردن،

اصرارکردن

تاکید داشتن بر . . . . . . . . .

تاکید ورزیدن


کلمات دیگر: