کلمه جو
صفحه اصلی

جایگزین کردن

فارسی به انگلیسی

establish, instil, instill, locate, place, settle, spot, station, supplant

فارسی به عربی

استبدل

مترادف و متضاد

sub (فعل)
جای کسی را گرفتن، جایگزین کردن

replace (فعل)
عوض کردن، تعویض کردن، جابجا کردن، جایگزین کردن، چیزی را تعویض کردن

پیشنهاد کاربران

Replace, supersede


کلمات دیگر: