مترادف جای پا : اثر، پی، رد، نقش
جای پا
مترادف جای پا : اثر، پی، رد، نقش
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
اثر , اصبع القدم , خطوة , خلیع , موطی ، أثَرُ الْقَدَمِ
مترادف و متضاد
پایگاه، جای پا، جای ثابت، زیر پایی
وضع، پایه ستون، جای پا
پنجه، جای پا، انگشت پای مهره داران
هرزه، شکاف، چنگال، چنگک، شیار، خط سیر، فاجر، شیب، جای پا، شن کش
قدم، جای پا، رد پا، گام، جاپا، گام برداری، پی
جای پا، اثر پا، رد پا
ذره، اثر، نشان، خرده، جای پا، بقایا، ردیا
جای پا، محل استقرار پنجه پا، نفوذ کم
جای پا، اثر پا، رد پا
رد، اثر، نشان، طرح، مقدار ناچیز، جای پا، رد پا، مقدار کم
اثر، ذره ای، جای پا، بقایا، ردیا
اثر، پی، رد، نقش
فرهنگ فارسی
رد پا
لغت نامه دهخدا
جای پا. [ ی ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رد پا. اثر پی.
جدول کلمات
رد
کلمات دیگر: