کلمه جو
صفحه اصلی

چاقو کشی


مترادف چاقو کشی : چاقوزنی، زخم زنی، شرارت، اوباشیگری، باج گیری

فارسی به انگلیسی

thuggery, knifing or stabbing, knife-stabbing

thuggery


مترادف و متضاد

ruffianism (اسم)
وحشیگری، الواتی، چاقو کشی

snickersnee (اسم)
چاقو کشی، چاقو یا شمشیر بزرگ

فرهنگ فارسی

عمل چاقوکش
هرزگی . عربده جویی . ولگردی . باج خواهی . بچاق چی گری . پیچاق چی گری .

لغت نامه دهخدا

چاقوکشی. [ ک َ / ک ِ ] ( حامص مرکب ) عمل چاقوکش. هرزگی. عربده جویی. ولگردی. باج خواهی. بچاقچی گری. پیچاقچی گری.


کلمات دیگر: