مترادف جانشینی : خلافت، قائم مقامی، نیابت، ولایتعهدی، وکالت
جانشینی
مترادف جانشینی : خلافت، قائم مقامی، نیابت، ولایتعهدی، وکالت
فارسی به انگلیسی
substitution, succession
succession, replacement
فارسی به عربی
بدیل
مترادف و متضاد
۱. خلافت، قائممقامی، نیابت
۲. ولایتعهدی
۳. وکالت
وکالت
خلافت، قائممقامی، نیابت
تعویض، کفالت، جایگزینی، جانشینی، جانشانی
الغاء، جانشینی
سلسله، توالی، ردیف، وراثت، ترادف، جانشینی، پی ایی
وکالت، جانشین سازی، نیابت، جانشینی
جانشینی
ولایتعهدی
فرهنگ فارسی
← رابطۀ جانشینی
۱- جانشین دیگری شدن قائم مقامی خلافت . ۲- ولایت عهد.
فرهنگ معین
( ~. ) (حامص . ) قائم مقامی .
لغت نامه دهخدا
جانشینی. [ ن ِ نی ] ( حامص مرکب ) خلافت. ولایت عهد. وراثت. ( ناظم الاطباء ). عمل قائم مقام. رجوع به جانشین شود.
فرهنگ عمید
جانشین کسی شدن، به جای دیگری نشستن و کارهای او را به عهده گرفتن.
فرهنگستان زبان و ادب
{paradigmatic} [زبان شناسی] ← رابطۀ جانشینی
جدول کلمات
نیابت
پیشنهاد کاربران
خلافت، قائم مقامی، نیابت، ولایتعهدی، وکالت
خلافت
مقامی
کلمات دیگر: