کلمه جو
صفحه اصلی

تاتر

فارسی به انگلیسی

theatre


فارسی به عربی

مسرحیة

مترادف و متضاد

drama (اسم)
نمایش، درام، نمایشنامه، تاتر

theater (اسم)
تاتر، تماشاخانه، تئاتر، تالار سخنرانی، بازیگر خانه

playhouse (اسم)
تاتر، نمایشگاه، اطاق بازی بچه، اطاق عروسک بچه

theatre (اسم)
تاتر، تماشاخانه، تئاتر، تالار سخنرانی، بازیگر خانه

لغت نامه دهخدا

( تآتر ) تآتر.[ ت ِ آ ] ( فرانسوی ، اِ ) تئاتر مأخوذ از فرانسه و متداول در زبان فارسی. تماشاخانه. نمایش خانه. بازیگرخانه. صحنه یا جایی که بازیگران برای نشان دادن داستان یا واقعه ای ظاهر شوند و آنرا مجسم سازند. فرهنگستان ایران بجای این کلمه «تماشاخانه » را پذیرفته است. رجوع به تماشاخانه شود.

دانشنامه عمومی

تآتر. رسول عظیمی فر نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر در دزفول است.وی متولد 28 شهریور 1370 است و کارهنری را در سن دوازده سالگی با بازی در نمایش مار زنگی به کارگردانی استاد قادری اغازکرده استاز جمله نمایشنامه های وی 1دومترسک 2وسوسه ای به رنگ حوا 3سلما دختر دریاها را میتوان نام برد...

جدول کلمات

تأتر
نمایش

پیشنهاد کاربران

نمایش

تئاتر یا نمایش شاخه ای از هنرهای نمایشی است که به باز نمودن داستان ها در برابر مخاطبان یا تماشاگران می پردازد تئاتر واژه ای است یونانی در لغت به معنای چیزی که به آن نگاه می کنند این کار توسط یک یا چند نفر در یک محیط باز به نام سن انجام می گیرد که توسط کارگردان هدایت می شود در فارسی به تئاتر �نمایش� گفته میشود


کلمات دیگر: