مترادف تاسف خوردن : دریغ خوردن، افسوس خوردن، متاسف بودن، دست خوش اندوه شدن، غم خوردن، غمین شدن، مغموم گشتن
برابر پارسی : ( تأسف خوردن ) اندوه خوردن، دریغ خوردن | افسوس خوردن، اندوه خوردن، دریغ خوردن
دریغخوردن، افسوس خوردن، متاسف بودن، دستخوش اندوه شدن، غم خوردن، غمین شدن، مغموم گشتن
دریغ خوردن، افسوس خوردن