کلمه جو
صفحه اصلی

ذغال

فرهنگ فارسی

املائ غلط بجای زغال

لغت نامه دهخدا

ذغال. [ ذُ ] ( اِ ) چوب سوخته آتش نشانده و کشته که برای بار دیگر سوختن را آماده کنند. فحم. انگشت.زگال. زغال. زوال و برخی آن را با زاء اخت راء نویسند و ظاهراً چنانکه معمول نیز همان است با ذال صحیح باشد چه دغل با دال مهملةنیز به معنی خس و خاشاکی است که در حمامها سوزند.

پیشنهاد کاربران

تنوره
ناردونی
افروخته


کلمات دیگر: