کلمه جو
صفحه اصلی

بی مادر

فارسی به انگلیسی

motherless, orphan

فرهنگ فارسی

که مادر از دست داده باشد . که مادر ندارد . کسی که مادر او مرده باشد

لغت نامه دهخدا

بی مادر. [ دَ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + مادر ) که مادر از دست داده باشد. که مادر ندارد. که مادر او مرده باشد. در تداول فارسی زبانان یتیم : یَتم ، یُتم ؛ بی مادر شدن چهارپای. ( تاج المصادر ). کَلالَة؛ بی مادر و فرزند شدن. ( تاج المصادر ) :
دگر کودکانی که بی مادرند
زنانی که بی شوی و بی چادرند.
فردوسی.
رجوع به مادر و بی پدر و مادر شود.


کلمات دیگر: