کلمه جو
صفحه اصلی

بی والی

فرهنگ فارسی

بی حاکم و استاندار ٠ یا بدون حامی ٠ بدون مربی ٠

لغت نامه دهخدا

بی والی. ( ص مرکب ) ( از: بی + والی ) بی حاکم و استاندار. || بدون حامی. بدون مربی. ( ناظم الاطباء ). رجوع به والی شود.


کلمات دیگر: