کلمه جو
صفحه اصلی

تکراری


مترادف تکراری : دوبارگی، مکرر

برابر پارسی : چندباره

فارسی به انگلیسی

platitudinous, recurrent, reiterative, repeated, tired, warmed-over

فارسی به عربی

نسخة مطابقة

مترادف و متضاد

دوبارگی، مکرر


duplicate (صفت)
عوضی، تکراری، دو نسخه ای

repetitive (صفت)
تکراری، راجع، بازانجامی

repetitious (صفت)
مکرر، تکراری

reiterative (صفت)
تکراری، کلمه دال بر تکرار

reduplicative (صفت)
تکراری

فرهنگ فارسی

مکرر شده

لغت نامه دهخدا

تکراری. [ ت َ / ت ِ ] ( ص نسبی ) مکررشده. چند بار بیان یا عمل و یا عرضه شده. مانند داستان یا نمایش تکراری. رجوع به تکرار و یا دیگر ترکیبهای آن شود.

پیشنهاد کاربران

Frequent

1. Same Old
مانند Same old words, Same old days ( حرف های تکراری، روز های تکراری )
2. Duplicate
( در کامپیوتر ) مانند Duplicate File ( فایل تکراری )

چند بارگی، پیش پا افتاده


کلمات دیگر: