کلنجار
فارسی به انگلیسی
challenge, fracas, squabble, wrangle
Crab, Lobster
crab
فرهنگ فارسی
کالنجار، کارزار، جنگ وجدالکلنجاررفتن:سرشاخ شدن باکسی، سربسرکسی گذاشتن
( اسم ) خرچنگ یا کلنجار رفتن با کسی یا چیزی . ور رفتن با وی مروسیدن با او مزاوله . یا کلنجار رفتن با مرض . بسختی مقاومت و معالجه کردن آنرا .
( اسم ) خرچنگ یا کلنجار رفتن با کسی یا چیزی . ور رفتن با وی مروسیدن با او مزاوله . یا کلنجار رفتن با مرض . بسختی مقاومت و معالجه کردن آنرا .
فرهنگ معین
(کَ لَ) (اِ.) برخورد همراه با تلاش ، مبارزه و کشمکش با کسی یا چیزی .
(کَ لَ ) (اِ. ) برخورد همراه با تلاش ، مبارزه و کشمکش با کسی یا چیزی .
(کِ لِ ) (اِ. ) خرچنگ .
(کِ لِ ) (اِ. ) خرچنگ .
(کِ لِ) (اِ.) خرچنگ .
لغت نامه دهخدا
کلنجار. [ ک ِ ل ِ ] ( اِ ) به معنی خرچنگ باشد که به زبان عربی سرطان گویند. ( از برهان ) ( از آنندراج ). خرچنگ و سرطان. ( ناظم الاطباء ). در شیراز کِرِنجال به معنی خرچنگ است. ( از حاشیه برهان چ معین ). و رجوع به کلنجک شود.
- کلنجار رفتن با کسی یا چیزی ؛ با حرکاتی بسیار کاری کم کردن چون خرچنگ در شنا یا رفتن بر زمین. مروسیدن با وی. ور رفتن با وی. مزاوله. مناوصه : دیشب گربه تا صبح با در مطبخ کلنجار رفت. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). سر و کله زدن. ور رفتن با چیزی یا کسی. دست به یقه شدن. گلاویز شدن. درگیر شدن با کسی ( به صورت بحث یا زد و خورد و غیره ): این آدم خیلی ارقه است تو نمی توانی با او کلنجار بروی. کلنجار رفتن با یک مشت بنا و عمله کار حضرت فیل است. ( از فرهنگ لغات عامیانه جمال زاده ).
- کلنجار رفتن با کسی یا چیزی ؛ با حرکاتی بسیار کاری کم کردن چون خرچنگ در شنا یا رفتن بر زمین. مروسیدن با وی. ور رفتن با وی. مزاوله. مناوصه : دیشب گربه تا صبح با در مطبخ کلنجار رفت. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). سر و کله زدن. ور رفتن با چیزی یا کسی. دست به یقه شدن. گلاویز شدن. درگیر شدن با کسی ( به صورت بحث یا زد و خورد و غیره ): این آدم خیلی ارقه است تو نمی توانی با او کلنجار بروی. کلنجار رفتن با یک مشت بنا و عمله کار حضرت فیل است. ( از فرهنگ لغات عامیانه جمال زاده ).
فرهنگ عمید
۱. بحث؛ درگیری: دیروز با زن همسایه مشغول کلنجار بود.
۲. پرداختن؛ ور رفتن.
〈 کلنجار رفتن: (مصدر لازم) [عامیانه، مجاز]
۱. بگومگو کردن؛ بحث و درگیری داشتن: هر شب با هم کلنجار میرفتیم.
۲. پرداختن؛ ور رفتن: اینقدر با آن ماشین کلنجار نرو.
خرچنگ#NAME?
= خرچنگ
۱. بحث، درگیری: دیروز با زن همسایه مشغول کلنجار بود.
۲. پرداختن، ور رفتن.
* کلنجار رفتن: (مصدر لازم ) [عامیانه، مجاز]
۱. بگومگو کردن، بحث و درگیری داشتن: هر شب با هم کلنجار می رفتیم.
۲. پرداختن، ور رفتن: اینقدر با آن ماشین کلنجار نرو.
۱. بحث، درگیری: دیروز با زن همسایه مشغول کلنجار بود.
۲. پرداختن، ور رفتن.
* کلنجار رفتن: (مصدر لازم ) [عامیانه، مجاز]
۱. بگومگو کردن، بحث و درگیری داشتن: هر شب با هم کلنجار می رفتیم.
۲. پرداختن، ور رفتن: اینقدر با آن ماشین کلنجار نرو.
گویش مازنی
پیکار لفظی،مشاجره
/kalanjaar/ پیکار لفظی، مشاجره
پیشنهاد کاربران
واژه انگلیسی چلنجر chalenger به معنی جنگنده است
از کجا معلوم که کلمه کلنجار نتیجه تهاجم فرهنگ انگلیسها نباشد .
از کجا معلوم که کلمه کلنجار نتیجه تهاجم فرهنگ انگلیسها نباشد .
دکتر مجمدتقی صالحی دندانپزشک
واژه ی کلنجار با واژه ی کارچار و کارزار همانسته است به چم درگیری, با خود کلنجار رفتم : با خود درگیر بودن
این واژه انگلیسی نیست
واژه ی کلنجار با واژه ی کارچار و کارزار همانسته است به چم درگیری, با خود کلنجار رفتم : با خود درگیر بودن
این واژه انگلیسی نیست
جر و بحث
چالش واژه ایرانی و هندواروپایی است و با واژگان کل، کله ( سر ) ، کلنجار، چال ، چاله، چار، چاره، چاریدن، چاه و. . . نزدیکی دارد.
بُنواژه شناسی چالش یا challenge : واژه انگلیسی challenge در زبان انگلیسی برگرفته از واژه فرانسوی کهن chalonge و این نیز خود برگرفته از واژه لاتین calumnia "calumny" و این واژه لاتین نیز خود برگرفته از واژه kel از زبانهای هندوآریایی است که در واژگان کِل، کَله، کلنجار ( پسوند جار در واژه هَنجارنیز دیده می شود که هَن ( اَن یا هم ) پیشوند است که در واژگانی چون انگیختن و انبازیدن ( هنبازیدن ) نیز به چشم می خورد و جار نیز خود یک تکواژ است ) .
در تارنمای https://en. wiktionary. org/wiki/challenge نیز این واژه را از دید بُنواژه شناختی بررسی کرده است و آن را هندو اروپایی دانسته است:
from Proto - Indo - European: *kel - , *ḱel ( ما در زبان پارسی و زبان های ایرانی واژگان کَل انداختن، کلنجار ، کل، کله ( سر ) را داریم که با واژه kel در پیوند است ) .
بُنواژه شناسی چالش یا challenge : واژه انگلیسی challenge در زبان انگلیسی برگرفته از واژه فرانسوی کهن chalonge و این نیز خود برگرفته از واژه لاتین calumnia "calumny" و این واژه لاتین نیز خود برگرفته از واژه kel از زبانهای هندوآریایی است که در واژگان کِل، کَله، کلنجار ( پسوند جار در واژه هَنجارنیز دیده می شود که هَن ( اَن یا هم ) پیشوند است که در واژگانی چون انگیختن و انبازیدن ( هنبازیدن ) نیز به چشم می خورد و جار نیز خود یک تکواژ است ) .
در تارنمای https://en. wiktionary. org/wiki/challenge نیز این واژه را از دید بُنواژه شناختی بررسی کرده است و آن را هندو اروپایی دانسته است:
from Proto - Indo - European: *kel - , *ḱel ( ما در زبان پارسی و زبان های ایرانی واژگان کَل انداختن، کلنجار ، کل، کله ( سر ) را داریم که با واژه kel در پیوند است ) .
کلمات دیگر: