شیر اب
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
حنفیة
تدفق
تدفق
حنفية
لغت نامه دهخدا
( شیرآب ) شیرآب. ( اِ مرکب ) شیرِ آب. شیر. شیرابه. شیر و لوله ای که آب از آن جریان یابد. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به شیر شود. || در اصطلاح رختشویان ، آب کم : شیرآب یا شیرآبه دادن به جامه ای که قبلاًآنرا با صابون شسته اند؛ کمی آب بر آن ریختن ، یا در کمی آب بار دیگر شستن. آب کشیدن. ( یادداشت مؤلف ).
واژه نامه بختیاریکا
( شیر آب ) سُک
پیشنهاد کاربران
tube
Taps
He washed his hands under the taps
He washed his hands under the taps
faucet
شیر آب:
Tap
Faucet
Tap
Faucet
شیر آب :[ اصطلاح ارز دیجیتال]اگر شما وب سایتی پیدا کنید که به خاطر متصل شدن به آن ها مثلا ایجاد اکانت به شما ارز دیجیتال می دهد، اصطلاحا شیر آب ( Faucet ) نامیده می شود؛ زیرا بیشتر این وب سایت ها شیادی می کنند.
Tap
توکتابتون نگاه کنید بی ادبا
توکتابتون نگاه کنید بی ادبا
کلمات دیگر: