مترادف تفکیک : افراز، انتزاع، انفکاک، تجزیه، تشخیص، تفریق، جداسازی، جدایی، فصل، فک، جدا کردن
برابر پارسی : جدا کردن، از هم گشایی، جداسازی
dissociation, divorce, parting, separation
separation, analysis, breakdown
منحل کردن , پياده کردن (ماشين الا ت)
۱. افراز، انتزاع، انفکاک، تجزیه، تشخیص، تفریق، جداسازی، جدایی، فصل، فک
۲. جدا کردن
جدا کردن
افراز، انتزاع، انفکاک، تجزیه، تشخیص، تفریق، جداسازی، جدایی، فصل، فک
جدا شدن اجزای یک مولکول بهطور خودبهخود یا براثر تابش
جداساز