کلمه جو
صفحه اصلی

موهوم


مترادف موهوم : مجعول، تصوری، جعلی، خرافه، خیالی، ساختگی، وهمی، وهم آلود، افسانه ای، اساطیری

برابر پارسی : پوچ، پنداری، انگاری، پندارین

فارسی به انگلیسی

chimerical, delusive, fantastic, nonexistent, notional, imaginary, fictitious, superstitious

imaginary, fictitious, superstitious


chimerical, delusive, fantastic, nonexistent, notional


فارسی به عربی

خرافة , خیالی

مترادف و متضاد

imaginary (صفت)
خیالی، وهمی، تصوری، موهوم، پنداری، انگاشتی

fictitious (صفت)
خیالی، جعلی، ساختگی، موهوم

delusive (صفت)
واهی، فریبنده، بی اساس، گمراه کننده، موهوم، وهمی یا خیالی

superstitious (صفت)
موهوم، خرافات پرست، خرافاتی، موهوم پرست

مجعول، تصوری، جعلی، خرافه، خیالی، ساختگی


وهمی، وهم‌آلود


افسانه‌ای، اساطیری


۱. مجعول، تصوری، جعلی، خرافه، خیالی، ساختگی
۲. وهمی، وهمآلود
۳. افسانهای، اساطیری


فرهنگ فارسی

وهم شده، آنچه وهم و گمان متوجه آن شود
۱ - ( اسم ) به وهم در آمده . ۲ - ( صفت ) آنچه مبتنی بر وهم و خیال و بی اصل باشد . یا نقطه ( خط ) موهوم . نقطه ای ( خطی ) بوهم در آورند نقطه ( خط ) مفروض : [ در میان زمین نقطه ایست موهوم که هر خطی که از او بفلک قمر رود همه برابر یکدیگر باشند . ]

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) گمان شده ، وهم شده .

لغت نامه دهخدا

موهوم. [ م َ ] ( ع ص ) پنداشته. ( مهذب الاسماء ). توهم شده. خیال شده. تصورشده. گمان شده. || هرچیزی که وجود خارجی نداشته باشد. ( ناظم الاطباء ). آنچه انسان تصور کند ولی اساس و پایه ای نداشته باشد. وهمی. خیالی.پنداری. آنچه بر اندیشه درست یا حقیقی استوار نیست. پنداشته. خیال باطل. ( یادداشت مؤلف ) : چنان نمود که از نزدیک مقتدای مذموم یعنی امام و موهوم که مفقود غیرموجود بود. ( تاریخ جهانگشای جوینی ).
می کشیم از قدح لاله شرابی موهوم
چشم بد دور که بی مطرب و می مدهوشیم.
حافظ.
|| ( اِ ) تصور. پندار. وهم. خیال. ( ناظم الاطباء ). || خرافه. عقیده باطل و نااستوار. نیش غولی. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به موهومات شود.

فرهنگ عمید

آنچه در وهم وجود دارد و در عالم خارج نیست، خیالی.

فرهنگ فارسی ساره

پندارین


پیشنهاد کاربران

در ادبیات عرفانی به معنی غیر حقیقی ، مَجازی


غیر خدا در دو جهان هیچ نیست
هیچ مگو غیر، که آن هیچ نیست

این کمر هستی موهوم را
چون بگشایی، به میان هیچ نیست

مجعول، تصوری، جعلی، خرافه، خیالی، ساختگی، وهمی، وهم آلود، افسانه ای، اساطیری


کلمات دیگر: