مترادف منتفع : سودبرنده، نفع برنده، بهره ور، بهره مند
متضاد منتفع : متضرر، خسران دیده، زیان رسیده
deriving a benefit
سودبرنده، نفعبرنده، بهرهور، بهرهمند ≠ متضرر، خسراندیده، زیانرسیده
(مُ تَ فِ) [ ع . ] (اِفا.) سود یابنده ، نفع برنده .
(مُ تَ فَ) [ ع . ] (اِمف .) سود برده شده ، نفع برده شده .
مولوی .
منتفع. [م ُ ت َ ف َ ] (ع ص ) سودبرده شده : دهان شره از خون آشامی دربست و «الناس علی دین ملوکهم » نصی متبعو امری منتفع دانست . (مرزبان نامه چ قزوینی ص 219).