( اسم ) کرسی : [ اصول و ترکیب کراس و نسبت صعود و تشمیر نزول و ارسال ] . ( اصول خطوط سته . فتح الله بن احمد سبزوار ی ) .
جزوی از کتاب که غالبا محتوی هشتاد برگ است .جمع کرایس
جزوی از کتاب که غالبا محتوی هشتاد برگ است .جمع کرایس
کراس . [ ک َ ] (اِ) در اصطلاح خطاطان ، کرسی . (از فرهنگ فارسی معین ) : اصول و ترکیب ، کراس و نسبت ، صعود و تشمیر، نزول و ارسال . (اصول خطوط سته فتح اﷲبن احمد سبزواری از فرهنگ فارسی معین ).
کراس . [ ک ُ ] (اِ) پرنده ای باشد سیاه و سفید که بر کنار آب نشیند و دم جنباند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کراش . کراک . دم جنبانک . (فرهنگ فارسی معین ).
کراس . [ ک ُرْ را ] (ع اِ) جزوی از کتاب که غالباً محتوی هشتاد برگ است . ج ، کَراریس . (از اقرب الموارد). رجوع به کُرّاسة شود. || ج ِ کُرّاسة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به کراسة شود.
کراس:پیراهن (مردانه یا زنانه)
لباس ، پیراهن
گونه ای ماهی