ولایتی در روم
باطنوز
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
باطنوز. [ ] ( اِخ ) باطنوس. ولایتی است از روم در قضای عنتاب واقع در 98 هزارگزی جنوب غربی بایزید و در 21 هزارگزی از شمال غربی ساحل دریاچه وان. رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1199 شود.
باطنوز. ( اِخ ) تلفظ دیگری از پاتموس ، جزیره ای است در بحر ابیض ( مدیترانه ) که محیط آن 26 هزارگز است. در نزدیکی مرکز این جزیره کوهی است که گویند یوحنای حواری در آنجا زندانی بوده و کتاب مکاشفات را که از ملحقات انجیل است در آنجا نوشته است. رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1199 شود.
باطنوز. ( اِخ ) تلفظ دیگری از پاتموس ، جزیره ای است در بحر ابیض ( مدیترانه ) که محیط آن 26 هزارگز است. در نزدیکی مرکز این جزیره کوهی است که گویند یوحنای حواری در آنجا زندانی بوده و کتاب مکاشفات را که از ملحقات انجیل است در آنجا نوشته است. رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1199 شود.
باطنوز. (اِخ ) تلفظ دیگری از پاتموس ، جزیره ای است در بحر ابیض (مدیترانه ) که محیط آن 26 هزارگز است . در نزدیکی مرکز این جزیره کوهی است که گویند یوحنای حواری در آنجا زندانی بوده و کتاب مکاشفات را که از ملحقات انجیل است در آنجا نوشته است . رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1199 شود.
باطنوز. [ ] (اِخ ) باطنوس . ولایتی است از روم در قضای عنتاب واقع در 98 هزارگزی جنوب غربی بایزید و در 21 هزارگزی از شمال غربی ساحل دریاچه ٔ وان . رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1199 شود.
کلمات دیگر: