ده کوچکی است از دهستان مارز بخش کهنوج شهرستان جیرفت .
چگان
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
چگان. [ چ َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه که در 11 هزارگزی جنوب خاوری مراغه و یک هزارگزی شمال راه ارابه رو مراغه به قره آغاج واقع است. دره و معتدل است و 597 تن سکنه دارد. آبش ازرودخانه چکان. محصولش غلات ، چغندر، توتون ، کشمش بادام و کرچک. شغل اهالی زراعت ، صنایع دستی کرباس بافی وراهش مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
چگان. [ چ َ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان مارز بخش کهنوج شهرستان جیرفت که در 180 هزارگزی جنوب کهنوج و6 هزارگزی جنوب راه مالرو مارز به رمشک واقع است و 40 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
چگان. [ چ َ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان مارز بخش کهنوج شهرستان جیرفت که در 180 هزارگزی جنوب کهنوج و6 هزارگزی جنوب راه مالرو مارز به رمشک واقع است و 40 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
چگان . [ چ َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان مارز بخش کهنوج شهرستان جیرفت که در 180 هزارگزی جنوب کهنوج و6 هزارگزی جنوب راه مالرو مارز به رمشک واقع است و 40 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
چگان . [ چ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه که در 11 هزارگزی جنوب خاوری مراغه و یک هزارگزی شمال راه ارابه رو مراغه به قره آغاج واقع است . دره و معتدل است و 597 تن سکنه دارد. آبش ازرودخانه ٔ چکان . محصولش غلات ، چغندر، توتون ، کشمش بادام و کرچک . شغل اهالی زراعت ، صنایع دستی کرباس بافی وراهش مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
کلمات دیگر: