کلمه جو
صفحه اصلی

تجره

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان گرمسیر شهرستان اردستان است که در ۷ هزار گزی شمال اردستان و یکهزار گزی خاور شوس. اردستان به کاشان قرار دارد جلگه معتدل است و ۱٠۵ تن سکنه دارد .

لغت نامه دهخدا

تجره . [ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان بهنام عرب بخش ورامین شهرستان تهران است که در 16 هزارگزی جنوب خاور ورامین و سر راه نیمه شوسه ٔ حصار حسن بک قرار دارد. جلگه ای معتدل است و 580 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آنجا صیفی و شغل اهالی زراعت است . راه ماشین رو دارد. و بنای امامزاده عون از آثار قدیمی آنجاست . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


تجره . [ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان کوهپایه بخش نوبران شهرستان ساوه است که در 12هزارگزی شمال نوبران و 12 هزارگزی راه عمومی واقع است و 422 تن سکنه دارد. کوهستانی و سردسیر است و آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات و بنشن و لبنیات و انگور و بادام و گردو است و شغل اهالی زراعت و گله داری وقالیچه و جاجیم بافی است . راه مالرو دارد و بر بالای کوه تجره بنای امامزاده ای بنام شاهزاده مسلم از آثارقدیمی آنجا است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


تجره . [ ت َ ج َ رِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ده پیر بخش حومه ٔ شهرستان خرم آباد است که در 12 هزارگزی خاور خرم آباد وبر کنار جنوبی راه خرم آباد به بروجرد واقع است . جلگه ای است معتدل و 900 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ آبستان و محصول آن غلات و صیفی و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است . صنایع دستی زنان آنان فرش و سیاه چادر بافی است . راه اتومبیل رو دارد و ساکنان آن از طایفه ٔ سادات سیه وندند و برای تعلیف احشام به ییلاق و قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


تجره . [ ت َ ج َ رِ ] (اِخ ) دهی از دهستان عربستان شهرستان گلپایگان است که در 31 هزارگزی جنوب خاوری گلپایگان و بر کنار راه مالرو نیشان به رحمت آباد قرار دارد. کوهستانی و معتدل است و 761 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات و لبنیات و شغل مردم زراعت و گله داری است وراه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


تجره . [ ت َ ج َ رِ ] (اِخ ) دهی از دهستان گرمسیر شهرستان اردستان است که در 7 هزارگزی شمال اردستان و یکهزار گزی خاور شوسه ٔ اردستان به کاشان قرار دارد. جلگه ای معتدل است و 105 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات و پنبه و شغل مردم زراعت است .راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).


تجره . [ ت َ ج َ رِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان کزاز علیا بخش سربند شهرستان اراک است که در 20 هزارگزی شمال خاور آستانه و 12 هزارگزی راه عمومی قرار دارد. کوهستانی و سردسیر است و 531 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ هفته و محصول آنجا غلات و انگور و چغندر قند و شغل اهالی زراعت و گله داری و قالی بافی است . راه مالرو دارد و اتومبیل هم میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).


تجره . [ ت َ ج َرْ رُ ] (ع مص ) منکشف و آشکار گردیدن . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).


تجره. [ ت َ ج َرْ رُ ] ( ع مص ) منکشف و آشکار گردیدن. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

تجره. [ ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان بهنام عرب بخش ورامین شهرستان تهران است که در 16 هزارگزی جنوب خاور ورامین و سر راه نیمه شوسه حصار حسن بک قرار دارد. جلگه ای معتدل است و 580 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آنجا صیفی و شغل اهالی زراعت است. راه ماشین رو دارد. و بنای امامزاده عون از آثار قدیمی آنجاست. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

تجره. [ ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان کوهپایه بخش نوبران شهرستان ساوه است که در 12هزارگزی شمال نوبران و 12 هزارگزی راه عمومی واقع است و 422 تن سکنه دارد. کوهستانی و سردسیر است و آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات و بنشن و لبنیات و انگور و بادام و گردو است و شغل اهالی زراعت و گله داری وقالیچه و جاجیم بافی است. راه مالرو دارد و بر بالای کوه تجره بنای امامزاده ای بنام شاهزاده مسلم از آثارقدیمی آنجا است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

تجره. [ ت َ ج َ رِ ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان کزاز علیا بخش سربند شهرستان اراک است که در 20 هزارگزی شمال خاور آستانه و 12 هزارگزی راه عمومی قرار دارد. کوهستانی و سردسیر است و 531 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه هفته و محصول آنجا غلات و انگور و چغندر قند و شغل اهالی زراعت و گله داری و قالی بافی است. راه مالرو دارد و اتومبیل هم میتوان برد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

تجره. [ ت َ ج َ رِ ] ( اِخ )دهی از دهستان جوشقان بخش میمه شهرستان کاشان است که در 33 هزارگزی شمال میمه و 9 هزارگزی خاور شوسه اصفهان به تهران قرار دارد. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات و سیب زمینی و بادام و شغل اهالی زراعت است و راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

تجره. [ ت َ ج َ رِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان ده پیر بخش حومه شهرستان خرم آباد است که در 12 هزارگزی خاور خرم آباد وبر کنار جنوبی راه خرم آباد به بروجرد واقع است. جلگه ای است معتدل و 900 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه آبستان و محصول آن غلات و صیفی و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی زنان آنان فرش و سیاه چادر بافی است. راه اتومبیل رو دارد و ساکنان آن از طایفه سادات سیه وندند و برای تعلیف احشام به ییلاق و قشلاق میروند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

تجره . [ ت َ ج َ رِ ] (اِخ )دهی از دهستان جوشقان بخش میمه ٔ شهرستان کاشان است که در 33 هزارگزی شمال میمه و 9 هزارگزی خاور شوسه ٔ اصفهان به تهران قرار دارد. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات و سیب زمینی و بادام و شغل اهالی زراعت است و راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).


دانشنامه عمومی

تجره ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
تجره (خوانسار)
تجره (ساوه)
تجره (شازند)
تجره (کاشان)
تجره (ورامین)


کلمات دیگر: