خورنده باطل
باطل خوار
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
باطل خوار. [ طِ خوا / خا ] ( نف مرکب ) خورنده باطل. محوکننده باطل. چیزی که ناحق را فروبرد. ( آنندراج ) :
رایتت آیتی است حق گستر
قلمت معجزی است باطل خوار.
رایتت آیتی است حق گستر
قلمت معجزی است باطل خوار.
انوری ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: