کلمه جو
صفحه اصلی

جرمنگان

فرهنگ فارسی

شهر کیست با کشت و برزو آبهای روان

لغت نامه دهخدا

جرمنگان. [ ] ( اِخ ) جرمنگان خرد و جرمنگان بزرگ دو شهر است بر کرانه بیابان نهاده ، جایی کم نعمت و اندک خواسته و مردم آنجا صیادی کنند. ( حدود العالم چ دانشگاه ص 75 ).

جرمنگان. [ ] ( اِخ ) شهرکی است [ از ماورأالنهر ] باکشت و برز و آبهای روان. ( حدود العالم ).

جرمنگان . [ ] (اِخ ) جرمنگان خرد و جرمنگان بزرگ دو شهر است بر کرانه ٔ بیابان نهاده ، جایی کم نعمت و اندک خواسته و مردم آنجا صیادی کنند. (حدود العالم چ دانشگاه ص 75).


جرمنگان . [ ] (اِخ ) شهرکی است [ از ماورأالنهر ] باکشت و برز و آبهای روان . (حدود العالم ).



کلمات دیگر: