سکوب
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
سکو، سکوب
فرهنگ فارسی
آب ریزان ابر آب ریزان
لغت نامه دهخدا
سکوب. [ س ُ ] ( ع مص ) ریخته شدن آب. ( ترجمان القرآن ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ) ( آنندراج ).
سکوب. [ س َ ] ( ع ص ) آب ریزان. ( آنندراج ). ابر آب ریزان. ج ِ سکب. ( مهذب الاسماء ). سیالة التی یصب علی العضوقلیلا قلیلا عن قریب قال ابوالفرج الفرق بینه و بین النطول ان النطول یستعمل فی الشی الرقیق. ج ، سکوبات.
سکوب. [ س َ ] ( ع ص ) آب ریزان. ( آنندراج ). ابر آب ریزان. ج ِ سکب. ( مهذب الاسماء ). سیالة التی یصب علی العضوقلیلا قلیلا عن قریب قال ابوالفرج الفرق بینه و بین النطول ان النطول یستعمل فی الشی الرقیق. ج ، سکوبات.
سکوب . [ س َ ] (ع ص ) آب ریزان . (آنندراج ). ابر آب ریزان . ج ِ سکب . (مهذب الاسماء). سیالة التی یصب علی العضوقلیلا قلیلا عن قریب قال ابوالفرج الفرق بینه و بین النطول ان النطول یستعمل فی الشی ٔ الرقیق . ج ، سکوبات .
سکوب . [ س ُ ] (ع مص ) ریخته شدن آب . (ترجمان القرآن ) (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (آنندراج ).
کلمات دیگر: