کلمه جو
صفحه اصلی

دست فروشی

فارسی به انگلیسی

pedlary, hawking, peddling, pedlary, hawking

مترادف و متضاد

colportage (اسم)
دوره گردی، دستفروشی، طوافی

فرهنگ فارسی

عمل دست فروش . پیله وری

لغت نامه دهخدا

دست فروشی.[ دَ ف ُ ] ( حامص مرکب ) عمل دست فروش. پیله وری. دوره گردی برای فروش اشیاء کم بها. خرده فروشی. اسباب کم بها و نازل فروشی. ( ناظم الاطباء ). رجوع به دست فروش شود.


کلمات دیگر: