کلمه جو
صفحه اصلی

الصاق کردن

فارسی به انگلیسی

affix, attach, pin, stick, to affix, to pin

to affix, to pin


affix, attach, pin, stick


فارسی به عربی

عصا

مترادف و متضاد

attach (فعل)
ضمیمه کردن، پیوستن، چسباندن، پیوست کردن، نسبت دادن، بستن، الصاق کردن، گذاشتن، ضبط کردن، دلبسته شدن

stick (فعل)
چسبیدن، بهم پیوستن، چسباندن، بستن، الصاق کردن، تحمل کردن، سوراخ کردن، فرو بردن، تردید کردن، گیر کردن، نصب کردن، چسبناک کردن، گیر افتادن


کلمات دیگر: