کلمه جو
صفحه اصلی

الکلی

فارسی به انگلیسی

alcoholic, addicted to drinking alcoholic liquors, lush, juicer, soak, hard, bibulous, drunk, drunkard, spirituous

alcoholic, addicted to drinking alcoholic liquors


alcoholic, bibulous, drunk, drunkard, spirituous


فارسی به عربی

مدمن الخمور , معشب

مترادف و متضاد

alcoholic (صفت)
الکلی، دارای الکل

lush (صفت)
الکلی، ابدار، پر پشت، با شکوه، شاداب، پر اب

فرهنگ فارسی

( آلکلی ) آنکه مشروبات الکلی بسیار نوشد
( صفت ) ۱ - شخصی که معتاد بنوشیدن الکل باشد : مشروبات (نوشابه های ) الکلی . ۲ - آنچه با الکل سوزد : چراغ الکلی .

لغت نامه دهخدا

( آلکلی ) آلکلی. [ ک ُ ] ( ص نسبی ) الکلی. آنکه به بسیار آشامیدن مشروبهای الکل دار چون شراب و عرق و کنیاک و رم و سایر انواع آن معتاد است.
الکلی. [ اَ ک ُ ] ( ص نسبی ) منسوب به الکل. || آنکه مشروبهای الکلی بسیار آشامد.

الکلی . [ اَ ک ُ ] (ص نسبی ) منسوب به الکل . || آنکه مشروبهای الکلی بسیار آشامد.


فرهنگ عمید

۱. کسی که عادت به نوشیدن الکل دارد.
۲. آنچه دارای الکل باشد: نوشیدنی الکلی.
۳. آغشته به الکل: دستم الکلی شد.

دانشنامه عمومی

الکلی (فیلم). الکلی فیلمی به کارگردانی و نویسندگی محمدعلی جعفری محصول سال ۱۳۵۰ است.
محمدعلی جعفری
زری خوشکام
سعید راد
آزیتا لاچینی
رفیع حالتی
ملیحه نصیری
غلامحسین نقشینه
ایرج فرشاد
فرهاد خانمحمدی
حادثه ای ناگوار سبب می شود مردی که فوتبالیست مشهوری است به الکل پناه ببرد و در نتیجه به زودی معتاد می شود…

پیشنهاد کاربران

- شرابی تلنگی ؛ از اتباع، شرابخوار دائم. ( یادداشت مؤلف ) .

مِیباره

طایفه آلکلی ایل کیانرسی چهارلنگ ایل لر بختیاری
( آلی کلی. عالی کلی )

ساکن در اصفهان. مسجدسلیمان. شوشتر

منطقه آه کل در شمال چهارمال بختیاری


شاهمراد خان آلکلی از سرداران کریم خان زند



دوستان عزیز
آلکلی یا آلکلو یکی از طوایف بزرگ و جنگاور گندزلو میباشد که در کتاب سفرنامه سِر هنری لایارد از آنهابنام علی کالو نام برده که در کتاب خود ازمرادخان بعنوان بزرگ آلکلی ها وخان گندزلوها و متحد محمدتقی خان چهارلنگ نام برده است که با تعداد اندکی از جنگاوران گندزلو دویست نفر از اعراب که قصد غارت آبادیهای گندزلو را داشتند و تعداد انها بسیار زیاد بود را قتل عام کرد و در محل فعلی روستای گوریه دفن نموده که همین کار باعث ثبت این محل بنام گوریه شده است از دیگر بزرگان این طایفه میتوان به سردار نور محمد آقای شیرکُش همرزم مرادخان و از سرداران جنگ با روسها نام برد که از عباس میرزا نشان لیاقت دریافت کردند دیگر بزرگان این طایفه آ بروجعلی و آ عوضعلی از سرداران سپاه نادر میتوان نام برد
طبق گفته احمد کسروی ، سکونت گاه فعلی آلکلی ها روستای پرچستان آلکلی و دِه بلیتی ( تل هوا ) که اکنون به منطقه دروازه مشهور است

مست کاره. [ م َ رَ / رِ ] ( ص مرکب ) همیشه مست و دائم الخمر. ( ناظم الاطباء ) . مست کار. رجوع به مست کار شود. || ( اِ مرکب ) می انگبین. سَکَر. ( زمخشری ) .


کلمات دیگر: