<div class="boxBd"><div class="boxLtr"><l w="score">score</l> <span class="meanType">(فعل)</span></div><div>حساب کردن، پرداختن، تحقیر کردن، علامت گذاردن، ثبت کردن، امتیاز گرفتن، به حساب آوردن، پوان اورد ن، با چوب خط حساب کردن</div></div>

score (فعل) حساب کردن، پرداختن، تحقیر کردن، علامت گذاردن، ثبت کردن، امتیاز گرفتن، به حساب آوردن، پوان اورد ن، با چوب خط حساب کردن

مترادف و متضاد

<div class="boxBd">امتیاز گرفتن. [ اِ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) اجازه احداث کارخانه یا استخراج معدن و یا انتشار روزنامه و مانند آن را از دولت گرفتن. ( فرهنگ فارسی معین ).</div>

امتیاز گرفتن. [ اِ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) اجازه احداث کارخانه یا استخراج معدن و یا انتشار روزنامه و مانند آن را از دولت گرفتن. ( فرهنگ فارسی معین ).

لغت نامه دهخدا

<div class="boxBd">( مصدر ) اجاز. احداث کارخانه یا استخراج معدن و یا انتشار روزنامه و مانند آنرا از دولت گرفتن .</div>

( مصدر ) اجاز. احداث کارخانه یا استخراج معدن و یا انتشار روزنامه و مانند آنرا از دولت گرفتن .

امتیاز گرفتن

فارسی به عربی

مترادف و متضاد

فرهنگ فارسی

لغت نامه دهخدا