امتیاز دادن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
عائق
مترادف و متضاد
امتیاز دادن
فرهنگ فارسی
جدا کردن و برتری نهادن
لغت نامه دهخدا
امتیاز دادن. [ اِ دَ ] ( مص مرکب ) جدا کردن و برتری نهادن :
کج نظر سود و زیان را امتیازی داده است
هرچه را احول دو می بیند برِ دانا یکی است.
میکده فرنگ را بر حرم امتیاز ده.
کج نظر سود و زیان را امتیازی داده است
هرچه را احول دو می بیند برِ دانا یکی است.
کلیم ( از آنندراج ).
ای شه ملک دلبری عرض سپاه ناز ده میکده فرنگ را بر حرم امتیاز ده.
مخلص کاشی ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: