کلمه جو
صفحه اصلی

مبذر


مترادف مبذر : اسراف کار، تبذیرگر، خراج، گشاده باز، مسرف، ولخرج

متضاد مبذر : مقتصد

فارسی به انگلیسی

lavish, prodigal

prodigal


عربی به فارسی

مصرف , ولخرج , افراط کار , متلف , بي فايده


مترادف و متضاد

اسراف‌کار، تبذیرگر، خراج، گشاده‌باز، مسرف، ولخرج ≠ مقتصد


فرهنگ فارسی

پراکنده کننده مال، اسراف کننده، کسی که مال خودرابیهوده خرج کند
( اسم ) آنکه مال و پول خود را بیهوده خرج کند تبذیر کننده اسراف ورزنده مسرف جمع : مبذرین .

فرهنگ معین

(مِ بَ ذِّ ) [ ع . ] (اِ فا. ) ولخرج .

لغت نامه دهخدا

مبذر. [ م ُ ب َذْ ذِ ] ( ع ص ) اسراف کننده و بی محل و بی دریغ خرج کننده. ( غیاث ). مسرف و فضول خرج و باددست. ( مجموعه مترادفات ص 333 ). پریشان کننده مال به اسراف و مسرف. ( ناظم الاطباء ). دست به باد. به گزاف خرج کننده. باد دست. متلف. مسرف. تبذیرکننده. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : ان المبذرین کانوا اخوان الشیاطین و کان الشیاطین لربه کفورا. ( قرآن 29/17 ). گفت این گدای شوخ مبذر را که چندان نعمت به چندین مدت برانداخت برانید. ( گلستان ).

فرهنگ عمید

کسی که مال خود را بیهوده خرج کند، اسراف کننده.

پیشنهاد کاربران

تخم افکن, تخم پراکن

قانون اصلاحات ارضی: میزان زمین مورد کشت، محل پراکندن بذر


کلمات دیگر: