برابر پارسی : پرده گشاینده
کشاف
برابر پارسی : پرده گشاینده
فارسی به انگلیسی
discoverer, a commentary on the Koran
فرهنگ فارسی
بسیارکشف کننده، آشکارکننده
( صفت ) بسیار کشف کننده بسیار آشکار کننده .
بچه آوردگی هر سال ماده شتر .یا آبستنی شتر پس از بچه دادن
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
کشاف.[ ک َش شا ] ( ع ص ) بسیار کشف کننده. بسیار پیداکننده.( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || گشاینده و کارهای مشکل را حل کننده. || تفسیر و تعبیر کننده. ( از ناظم الاطباء ).
- شرح کشاف ؛ کنایه از بیان آشکار و واضح. ( از ناظم الاطباء ). و ظاهراً اشاره است به شرح کشاف زمخشری که بسیار مفصل و واضح است.
کشاف. [ ک ُ ] ( اِخ ) نام قریتی است بساحل رود زاب در موصل و آن را قلعتی بوده بسیار عظیم در نزدیکی مصب رودخانه زاب. بدان ناحیه نصارا زندگی کنند. ( معجم البلدان ).
کشاف . [ ک ِ ] (اِمص ) بچه آوردگی هرسال ماده شتر. (از منتهی الارب ). هرسال بچه آوردن ماده شتر و هو اردء النتاج . (ناظم الاطباء). || آبستنی شتر پس از بچه دادن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || (مص ) کشوف گردیدن ماده شتر و بچه آوردن و گشنی کرده شدن با باردار بودن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
کشاف . [ ک ُ ] (اِخ ) نام قریتی است بساحل رود زاب در موصل و آن را قلعتی بوده بسیار عظیم در نزدیکی مصب رودخانه ٔ زاب . بدان ناحیه نصارا زندگی کنند. (معجم البلدان ).
کشاف .[ ک َش شا ] (ع ص ) بسیار کشف کننده . بسیار پیداکننده .(از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || گشاینده و کارهای مشکل را حل کننده . || تفسیر و تعبیر کننده . (از ناظم الاطباء).
- شرح کشاف ؛ کنایه از بیان آشکار و واضح . (از ناظم الاطباء). و ظاهراً اشاره است به شرح کشاف زمخشری که بسیار مفصل و واضح است .
فرهنگ عمید
۲. آشکارکننده.
فرهنگستان زبان و ادب
پیشنهاد کاربران
بار الها توئی برطرف کننده ی غم و اندوه دلها.
زمخشر یکی از روستاهای خوارزم است، برای یادسپاری اسان تر اگر به انتهای کلمه ی خوارزم نگاه کنیم می بینیم که حرف اخر ان ( زم ) است که اول کلمه ی زمخشر نیز است و این می تواند تا حدی کمک کننده باشد در ضمن زمخشری صاحب تفسیر کشاف است که لقب جارالله دارد چون به قصد زیارت بیت الله به مکه سفر نمود. مدت اقامت زمخشری در همسایگی خانه خدا چندین سال به درازا کشید و به همین مناسبت به وی لقب ( ( جار الله ) ) یعنی همسایه خدا داده شد برای دانستن تلفظ درست زمخشر یا زمخشری می توانیم از همین جریان جار الله استفاده نمود بدین صورت که در خانه خدا مردم از اب زَم زَم می نوشند که می توان از حرکت فتحه ی زمزم وداشتن دو حرکت فتحه در این کلمه اینگونه تصور کرد که تلفظ درست زمخشر با حرکت فتحه در حرف ( ز ) و ( م ) همراه است اما حرکت شین هم فتحه دارد که می توان این را اینگونه به ذهن سپرد که شاید زمخشر در اصل زمخشهر بوده است یا به عبارتی ( زمخ شهر ) .
در پایان هم به نظر می رسد که با این توصیف متوجه شدید که ما بسیار کشف کننده بودیم ( کشاف ) مثلا توانستیم ارتباط بین زمزم و زمخشر را کشف کنیم البته این هم برای یادسپاری اسانتر صاحب تفسیر کشاف بود.