کلمه جو
صفحه اصلی

کم عمر


برابر پارسی : کم سال

فارسی به انگلیسی

short-lived

مترادف و متضاد

short-lived (صفت)
بی دوام، چند روزه، کم عمر، کوتاه مدت

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - کم سن کم سال . ۲ - آنکه عمر اندک دارد : ( سه چیز است کان در سه آرامگاه بود هر سه کم عمر و گردد تباه ) . ( بهندوستان اسپ و در پارس پیل بچین گربه ز ینسان نماید دلیل ) . ( نظامی )

فرهنگ عمید

آن که کم عمر کند و زندگیش کوتاه باشد.

پیشنهاد کاربران

Short lived


کلمات دیگر: