کلمه جو
صفحه اصلی

مالاندن


مترادف مالاندن : مالش دادن، صاف کردن، هموار ساختن، هموار کردن، مجازات کردن، تنبیه کردن، گوشمالی دادن

فارسی به انگلیسی

massage, rub, to give a good dressing to

to give a good dressing to


massage, rub


مترادف و متضاد

مالش دادن


صاف کردن، هموار ساختن، هموار کردن


مجازات کردن، تنبیه کردن، گوشمالی دادن


۱. مالش دادن
۲. صاف کردن، هموار ساختن، هموار کردن
۳. مجازات کردن، تنبیه کردن، گوشمالی دادن


فرهنگ فارسی

(مصدر ) ۱- بسهولت کسی را تنبیه و مغلوب کردن ( با کتک یا بحرف ) : تا... خواست دست دراز کند او را مالاندم و گذاشتم کنار . ۲- چیزی را با اشتهای تمام خوردن .

فرهنگ معین

(دَ ) (مص م . ) ۱ - مالیدن . ۲ - (عا. ) سخت تنبیه کردن .

لغت نامه دهخدا

مالاندن. [ دَ ] ( مص ) در تداول عامه ، در جدل و بحث مغلوب کردن. به کلام یا به زور کسی را مغلوب ساختن. چیره شده بر کسی در کشتی ، در سخن ، در هنر و غیره. مفحم و مجاب کردن کسی را در سخن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). به سهولت از عهده کسی برآمدن و در مقام زورآزمایی به آسانی او را مغلوب کردن ؛تا فلانکس خواست دست دراز کند او را مالاندم و گذاشتم کنار. ( فرهنگ لغات عامیانه جمال زاده ). || بالتمام خوردن. محتوی ظرفی طعام را یکباره خوردن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). چیزی را با اشتهای تمام و بسرعت خوردن. ( فرهنگ لغات عامیانه جمال زاده ).

فرهنگ عمید

۱. با دست مالش دادن.
۲. [عامیانه، مجاز] تنبیه کردن.
۳. صاف وهموار کردن.

واژه نامه بختیاریکا

دار سا کِردِن


کلمات دیگر: