مترادف قریب الوقوع : نزدیک
متضاد قریب الوقوع : بعیدالوقوع
برابر پارسی : زود هنگام
on the verge of happening, impending, imminent, pending, forthcoming, instant
forthcoming, imminent, impending, instant, pending
نزدیک ≠ بعیدالوقوع
دارای احتمال وقوع در آیندهی نزدیک
قریب الوقوع بودن
to be about to happen, to be imminent of impending, to impend
سقوط حکومتهای منفور مردم قریبالوقوع است
the downfall of regimes that are hated by the people is imminent
(صفت، عربی) که زمان زیادی تا آن نمانده باشد؛ که به زودی اتفاق خواهد افتاد.
زود هنگام