کلمه جو
صفحه اصلی

مبارک باد


مترادف مبارک باد : تبریک، تهنیت، شادباش، خجسته باد، فرخنده باد

برابر پارسی : شادباد، فرخنده باد، شادباش، همایون باد، خجسته باد، شادباش

فارسی به انگلیسی

good wishes, congratulation(s)


congratulation


good wishes, congratulation, congrafulation(s)

فرهنگ فارسی

۱ - ( جمل. فعلیه ) خجسته باد . فرخنده باد . ( در تهنیت گویند ) . ۲ - ( اسم ) تهنیت شادمانی . یا به مبارک باد آمدن . برای تهنیت آمدن : تا شدم حلقه بگوش در میخان. عشق هردم آید غمی از نو به مبارکبادم . ( حافظ )

لغت نامه دهخدا

مبارک باد. [ م ُ رَ ] ( جمله دعایی )یعنی خدا برکت دهاد و افزونی دهاد. ( ناظم الاطباء ). خجسته باد. فرخنده باد : ابوالمظفر گفت مبارک باد خلعت سپهسالاری. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 365 ). امیر گفت ، مبارک باد خلعت بر ما و بر خواجه. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 381 ). مبارک باد بر تو و بر ما این خلعت سپاهسالاری ری و عراق. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 266 ).
مبارک رویم اما در عماری
مبارک بادم این پرهیزگاری.
نظامی.
چنین نزلی که یابی پرمعانیش
مبارک باد بر جان و جوانیش.
نظامی.
حافظ شب هجران شدروز خوش وصل آمد
شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی.
حافظ.
|| ( اِ مرکب ) تهنیت و دعای خیر. ( ناظم الاطباء ). تهنیت. شادمانی :
خرم امروز که جان میرود اندرطلبت
تا بیایند عزیزان به مبارکبادم.
حافظ.
تا شدم حلقه بگوش در میخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارکبادم.
حافظ.

فرهنگ عمید

۱. خجسته باد، فرخنده باد.
۲. (اسم، اسم مصدر ) تهنیت.

فرهنگ فارسی ساره

خجسته باد


پیشنهاد کاربران

همایونی باد
خجسته باد

ایدون باد


کلمات دیگر: