کلمه جو
صفحه اصلی

قبراق


مترادف قبراق : تندرست، چالاک، چست، سالم، سرحال، فرز

متضاد قبراق : بیمار، مریض

برابر پارسی : چابک، گوبراک

فارسی به انگلیسی

a


nifty, equipped for action, nimble

مترادف و متضاد

تندرست، چالاک، چست، سالم، سرحال، فرز ≠ بیمار، مریض


فرهنگ فارسی

چابک، چست و چالاک
( صفت ) چابک چشت چالاک .

فرهنگ معین

(قِ ) [ تر. ] (ص . ) چابک ، چست .

لغت نامه دهخدا

قبراق. [ ق ِ ] ( ص ) چست و چالاک. و چون لفظ عربی و ترکی نیست باید با غین نوشته شود. ( فرهنگ نظام ).

فرهنگ عمید

۱. چابک، چست وچالاک.
۲. [مجاز] سرحال.

دانشنامه عمومی

چالاک، سرحال


جدول کلمات

سرپا

پیشنهاد کاربران

قبراق به معنای سرپا و سرحال و سرخوش میباشد

این واژه در پهلویگ و اوستایی به ریخت گوبراک گفته میشده به چم بیدار و گوش بزنگ و فعل گوبراکیدن نیز در پهلویگ کاربرد داشته.


کلمات دیگر: