کلمه جو
صفحه اصلی

قلیل


مترادف قلیل : اندک، کم، مزجات، معدود، ناچیز

متضاد قلیل : بسیار، زیاد، کثیر

برابر پارسی : کم، اندک، ناچیز

فارسی به انگلیسی

few, piddling, scant, scanty, scruple, slender, slim, small, tenuous, little

few, piddling, scant, scanty, scruple, slender, slim, small, tenuous


little, few


فارسی به عربی

اهانة , رشیق , ضوء , نادر

مترادف و متضاد

slight (صفت)
پست، خفیف، لاغر، کودن، ناچیز شماری، اندک، کم، جزئی، نحیف، صیقلی، قلیل، حقیر، باریک اندام

scrimp (صفت)
نحیف، ناچیز، قلیل

scant (صفت)
اندک، کم، نحیف، معدود، قلیل، ناکافی

scarce (صفت)
تنگ، نادر، کمیاب، اندک، کم، قلیل

negligible (صفت)
جزئی، ناچیز، بی اهمیت، قلیل، قابل فراموشی

skimpy (صفت)
خسیس، لئیم، ناقص، اندک، نحیف، قلیل

insignificant (صفت)
ناچیز، قلیل

اندک، کم، مزجات، معدود، ناچیز ≠ بسیار، زیاد، کثیر


فرهنگ فارسی

کم، اندک
( صفت ) اندک کم مقابل کثیر بسیار .

فرهنگ معین

(قَ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - کم ، اندک . ۲ - نادر، کمیاب .

لغت نامه دهخدا

قلیل. [ ق َ ] ( ع ص ) پست قامت لاغر. || کم و اندک. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). یسیر. نزر. واحد و جمع در این یکسان بود. ( مهذب الاسماء ). ج ، قلیلون و اَقِلاّء و قُلَل و قُلُلون. ( منتهی الارب )( اقرب الموارد ): و اذکروا اذ انتم قلیل. ( قرآن 26/8 ) و قولهم لم یترک قلیلاً و لاکثیراً. ( منتهی الارب ).
زان جمال و بها که بود ترا
نیست با تو کنون قلیل و کثیر.
ناصرخسرو.
- آب قلیل ؛ فقها در کتب فقهی آب را به انواعی از قبیل : آب جاری ، آب باران ، آب چاه ، تقسیم کرده و برای هر یک احکامی ذکر نموده اند یکی از اقسام آب ، آب قلیل است.آب قلیل آبی است راکد و کمتر از کر. مشهور برآنند که آب قلیل با ملاقات نجاست نجس میشود. گروهی بر این عقیده اند که بین آب قلیل و آب کر فرقی نیست و هرگاه یکی از اوصاف سه گانه آن [ مزه ، بو، رنگ ] به وصف نجس تغییر یابد نجس میشود، برای تفصیل این مطلب رجوع به کتاب استدلالی «الفیض » تألیف آیةاﷲ فیض قمی چ 1369هَ. ق. ص 8 ببعد شود.
- رجل قلیل الخیر ؛ مردی که کار خیر نکند. ( اقرب الموارد ).
- قلیل السکنه ؛ کم مردم.
- قلیل المدة ؛ کم مدت.
- قلیل المنفعة ؛ کم فایده.
- قلیل بلیل ( از اتباع ) ؛ کم. اندک.
- قلیل من الرجال یقول ذلک ؛ هیچکس چنین نگوید. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ عمید

کم، اندک.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی قَلِیلٍ: کم - اندک
معنی یُصْبِحُنَّ: قطعاً به شکل ...در آیند-قطعاً به حالتِ ...در آید (عبارت "قَالَ عَمَّا قَلِیلٍ لَیُصْبِحُنَّ نَادِمِینَ " یعنی :خدا فرمود: همانا پس از اندک زمانی پشیمان میشوند)
معنی أَحَدٍ: یکی- یکتا (کلمه احد صفتی است که از ماده وحدت گرفته شده ، همچنان که کلمه واحد نیز وصفی از این ماده است ،ولی بین احد و واحد فرق است ، "احد" آن یکی است که دومی ندارد چه در ذهن و چه در خارج از ذهن یعنی عقلاً دومی برای آن متصور نیست به خلاف کلمه واحد که ی...
معنی وَاحِدُ: یگانه -یکی - یک (کلمه احد صفتی است که از ماده وحدت گرفته شده ، همچنان که کلمه واحد نیز وصفی از این ماده است ،ولی بین احد و واحد فرق است ، "احد" آن یکی است که دومی ندارد چه در ذهن و چه در خارج از ذهن یعنی عقلاً دومی برای آن متصور نیست به خلاف کلمه واح...
معنی وَاحِدَةٍ: یگانه -یکی - یک (کلمه احد صفتی است که از ماده وحدت گرفته شده ، همچنان که کلمه واحد نیز وصفی از این ماده است ،ولی بین احد و واحد فرق است ، "احد" آن یکی است که دومی ندارد چه در ذهن و چه در خارج از ذهن یعنی عقلاً دومی برای آن متصور نیست به خلاف کلمه واح...
ریشه کلمه:
قلل (۷۶ بار)

کم، مقابل زیاد و کنایه از بی مقدار مقابل عزیز. مثل . . که به معنی کم است و مثل . بگو متاع دنیا در مقابل آخرت حقیر و ناچیز است. * . اقلال به معنی حمل و برداشتن است، در مجمع فرموده: اقلال برداشتن چیزی است که نسبت به قدرت حامل قلیل و کم می‏شود. یعنی او کسی است که بادها را پیش از باران مژده آور می‏فرستد تا چون بادها ابرهای سنگین را برداشتند ابر را به سرزمین مرده می‏رانیم.

جدول کلمات

کم, اندک, ناچیز

پیشنهاد کاربران

اندک، کم، مزجات، معدود، ناچیز

اندک ، کم

قلیل=کم متضاد کثیر=زیاد


کلمات دیگر: