مترادف گواه : شاهد، ناظر، شهید، برهان، بینه، دلیل، موید
گواه
مترادف گواه : شاهد، ناظر، شهید، برهان، بینه، دلیل، موید
فارسی به انگلیسی
confirmation, corroboration, corroborator, evidence, indication, indicative, testament, testimony, witness
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
شاهد، ناظر
شهید
برهان، بینه، دلیل، موید
۱. شاهد، ناظر
۲. شهید
۳. برهان، بینه، دلیل، موید
فرهنگ فارسی
۱ - ( صفت ) کسی که شهادت بامری دهد شاهد جمع : گواهان : امیرک را با خویشتن برد تا مشاهد حال باشد و گواه وی . ۲ - آنچه که دلالت بر وقوع کاری یا حقانیت امری یا شخصی باشد : ای اهل تورات . ایمان آرید به محمد و به قر آن که فرو فرستادیم استوار گیر و گواه آن تورات که با شماست . ۳ - دلیل برهان بینه جمع : گواهها گواهان : و جائ تهم رسلهم بالبینات و آوردند پیغامبران ایشان گواهان این که معجزه ها بر درستی پیامبری خویش . یا گواه دروغ . شاهد دروغگو . یا گواه عادل . شاهد عادل . یا گواه عدل . شاهد عادل ( مبالغه ) .
پهلوی گوکاس گو کاسه
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
سپهر و ستاره گواه من است
که این گفته آیین و راه من است.
به یزدان گواه من است آهنم.
بر این گواه من است آنکه دید فتح کتر.
ملک مسعود ابراهیم شاه است
که بر شاهیش هر شاهی گواه است.
وی را نبود هیچ گواهی چو فِعالش.
گواهی مطلق آمد بر وجودش.
بر دعوی وفاق تو کاندر نهان ماست.
بشنو آنچ این گواه می گوید.
هست رفیع ری و علای صفاهان.
زین دو برباطن تو استدلال گیر.
سرشک روان بر رخ زرد من.
به دستور دانا چنین گفت شاه
که دعوی خجالت بود بی گواه.
- گواه عدل ؛ شاهد عادل : و آن نخستین چون گواه عدل است. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 95 ).مأمونیان گواه عدلند که به روزگار مبارک سلطان محمود ( ره ) دولت ایشان به پایان آمده. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 679 ).
سپهر و ستاره گواه من است
که این گفته آیین و راه من است .
فردوسی .
کنون همچنین بسته باید تنم
به یزدان گواه من است آهنم .
فردوسی .
نه یک سوار است او بلکه صدهزار سوار
بر این گواه من است آنکه دید فتح کتر.
عنصری .
از من که ابومنصور علی بن احمد الاسدی الطوسی هستم لغت نامه ای خواست چنانکه بر هر لغتی گواهی بود از قول شاعری از شعرای پارسی . (اسدی طوسی در مقدمه ٔ لغت فرس ). مرا تنها فروگذاشتند و سر خویش گرفتند اعیان و مقدمان همه گواه منند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 555). امیرک را با خویشتن برد تا مشاهد حال باشد و گواه وی . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 352). این رای سخت نادرست است و من از گردن خویش بیرون کردم اما شما دو تن گواه منید. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 267).
ملک مسعود ابراهیم شاه است
که بر شاهیش هر شاهی گواه است .
مسعودسعد.
آن را که ندانی نسب و نسبت حالش
وی را نبود هیچ گواهی چو فِعالش .
ناصرخسرو.
خدایی کآفرینش در سجودش
گواهی مطلق آمد بر وجودش .
نظامی .
هرچند این قصیده گواهی است راستگوی
بر دعوی وفاق تو کاندر نهان ماست .
خاقانی .
دانش من گواه عصمت اوست
بشنو آنچ این گواه می گوید.
خاقانی .
این همه دادم جواب خصم و گواهم
هست رفیع ری و علای صفاهان .
خاقانی .
قول و فعل آمد گواهان ضمیر
زین دو برباطن تو استدلال گیر.
مولوی .
گواهی امین است بر درد من
سرشک روان بر رخ زرد من .
سعدی (بدایع).
- بی گواه ؛ بی دلیل و برهان . بی شاهد :
به دستور دانا چنین گفت شاه
که دعوی خجالت بود بی گواه .
سعدی (بوستان ).
- گواه دروغ ؛ شاهد دروغ . (ناظم الاطباء).
- گواه عدل ؛ شاهد عادل : و آن نخستین چون گواه عدل است . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 95).مأمونیان گواه عدلند که به روزگار مبارک سلطان محمود (ره ) دولت ایشان به پایان آمده . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 679).
- امثال :
دم روبه گواه روباه است .
(از امثال و حکم دهخدا ج 2 ص 825).
سخن گواه حال گوینده است . (امثال و حکم دهخدا ج 2 ص 955).
قاضی به دو گواه راضی است . (امثال و حکم دهخدا ج 2 ص 1153).
گر گواه قول کژ گوید رد است
ور گواه فعل کژ پوید بد است .
مولوی (از امثال و حکم دهخدا ج 3 ص 1302).
گواه بی گواهان چیست سوگند .
جامی (از امثال و حکم دهخداج 3 ص 1328).
گواه دزد کیسه بر و گواه مست می فروش ؛ مثل هندی است ، نقل از شاهد صادق . (از امثال و حکم دهخدا ج 3 ص 1328).
گواه عاشق صادق در آستین باشد .
؟ (از امثال و حکم دهخدا ج 3 ص 1328).
مقبول تر نهند ز خامه گواه را .
؟ (امثال و حکم دهخدا ج 4 ص 1720).
هم خصم و هم گواه نتوان بودن . (امثال و حکم دهخدا ج 4 ص 1990).
یکی عنایت قاضی به از هزار گواه .
؟ (از امثال و حکم دهخدا ج 4 ص 2047).
فرهنگ عمید
۲. شاهد.
* گواه آوردن: (مصدر متعدی )
۱. شاهد آوردن.
۲. دلیل و حجت آوردن.
* گواه خواستن: (مصدر متعدی ) شاهد خواستن.
* گواه داشتن: (مصدر لازم ) [قدیمی]
۱. شاهد داشتن.
۲. دلیل و مدرک داشتن.
* گواه طلبیدن: (مصدر متعدی ) = * گواه خواستن
* گواه کردن: (مصدر متعدی ) [قدیمی] شاهد قرار دادن، گواه گردانیدن.
* گواه گردانیدن: (مصدر متعدی ) = * گواه آوردن
* گواه گرفتن: (مصدر متعدی ) کسی را شاهد قرار دادن.
۱. آگاه.
۲. شاهد.
〈 گواه آوردن: (مصدر متعدی)
۱. شاهد آوردن.
۲. دلیل و حجت آوردن.
〈 گواه خواستن: (مصدر متعدی) شاهد خواستن.
〈 گواه داشتن: (مصدر لازم) [قدیمی]
۱. شاهد داشتن.
۲. دلیل و مدرک داشتن.
〈 گواه طلبیدن: (مصدر متعدی) = 〈 گواه خواستن
〈 گواه کردن: (مصدر متعدی) [قدیمی] شاهد قرار دادن؛ گواه گردانیدن.
〈 گواه گردانیدن: (مصدر متعدی) = 〈 گواه آوردن
〈 گواه گرفتن: (مصدر متعدی) کسی را شاهد قرار دادن.
دانشنامه عمومی
باور
برهان (منطق)
تجربه گرایی
ابطال پذیری
اثبات گرایی منطقی
برهان (ریاضی)
روش اثبات
عقل
شک گرایی
نظریه توجیه
در حقوق، ادله اثبات دعوی حاکم بر انواع دیگر شواهدی است که قابل پذیرش در یک اقدام قانونی هستند. انواع مدارک قانونی شامل گواهی، گواه مستند و گواه فیزیکی یا مادی است. بخش هایی از یک مورد قانونی که در آن بحث و دوسخنی دیده نمی شود، به طور کلی، به عنوان «حقایق مورد» شناخته می شوند.
آلبوم گواه موفقیت چندانی به ارمغان نیاورد چرا آلبوم کیفیت خوبی نداشت و نقدهای مثبتی از منتقدان دریافت نکرد و هیچ یک از تک اهنگ ها به مقام اول دست نیافتند و نسخه های آلبوم فروش خوبی نداشت. انتظار می رفت که پس از گذشت چندین سال از انتشار آلبوم منشور، این آلبوم نیز جایزهٔ آلبوم سال را از آن خود کند اما هیچ چیز مانند پیش بینی ها جلو نرفت. پس از انتشار آلبوم محبوبیت کیتی پری در اسپاتیفای و یوتیوب به شدت کاهش یافت.
در ۱۰ فوریه ۲۰۱۷ پری ترانهٔ زنجیرشده به ریتم را با همراهی اسکیپ مارلی به عنوان اولین تک آهنگ آلبوم جدیدش منتشر کرد که در مجارستان به رتبه اول رسید و در آمریکا چهارم شد. نوش جان دومین تک آهنگ آلبوم با همراهی میگوس در ۲۸ آوریل همان سال منتشر شد. سویش سویش نیز که سومین تک آهنگ آلبوم به شمار می رفت در ۱۹ مه ۲۰۱۷ با همراهی نیکی میناژ منتشر شد. چهارمین تک آهنگ ،هی هی هی، نیز در در ۱۲ ژانویه ۲۰۱۸ منتشر شد.
تور جهانی گواه چهارمین تور کیتی پری بود که در حمایت از این آلبوم انجام شد. این تور از ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۷ در شهر مونترال، کانادا آغاز شد و آخرین اجرای آن در ۲۱ اگوست ۲۰۱۸ در اوکلند، نیوزیلند بود.
گویش مازنی
گواه شاهد