مترادف مایه گذاشتن : وقت صرف کردن، وقت گذاشتن، هزینه کردن، نیرو گذاشتن، انرژی صرف کردن
مایه گذاشتن
مترادف مایه گذاشتن : وقت صرف کردن، وقت گذاشتن، هزینه کردن، نیرو گذاشتن، انرژی صرف کردن
مترادف و متضاد
۱. وقتصرف کردن، وقت گذاشتن
۲. هزینه کردن
۳. نیرو گذاشتن، انرژی صرف کردن
فرهنگ فارسی
مایه رفتن و در خرج افتادن است
لغت نامه دهخدا
مایه گذاشتن. [ ی َ / ی ِ گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) به معنی مایه رفتن و در خرج افتادن است. نیز هرگاه کسی به جان کسی دیگر سوگند خورد، یا از کیسه او خرج کند بدو می گوید: از من مایه مگذار! یا چرا از من مایه می گذاری ؟! ( فرهنگ لغات عامیانه جمال زاده ). و رجوع به مایه رفتن شود.
پیشنهاد کاربران
از چیزی مایه گذاشتن
کلمات دیگر: