کلمه جو
صفحه اصلی

قلابی


مترادف قلابی : بدل، بدلی، تقلبی، جعلی، ساختگی، قلب، مصنوعی، مصنوع، شهروا

متضاد قلابی : اصلی

فارسی به انگلیسی

faked, phone(e)y


bogus, phony, fake, charlatan, false, mendacious, pseudo, quack, shoddy, spurious, bum, phoney, tinny, faked, phone(e)y, pseud

bogus, bum, charlatan, false, mendacious, phoney, phony, pseudo, quack, shoddy, spurious, tinny


فارسی به عربی

باطل , مزیف , مشعوذ , مغشوش

مترادف و متضاد

بدل، بدلی، تقلبی، جعلی، ساختگی، قلب، مصنوعی، مصنوع ≠ اصلی


شهروا


quack (اسم)
قلابی، چاخان، شارلاتان، زبان باز، ادم شارلاتان، طبیب، دروغی، صدای اردک

pasteboard (اسم)
قلابی، کارت ویزیت، ورق بازی، مقوا، کاغذ مقوایی

quackish (صفت)
قلابی

simulated (صفت)
قلابی، صوری، شبیه ساخته، تشبیه شده

false (صفت)
غلط، مصنوعی، قلابی، نا درست، ساختگی، بدل، دروغگو، کاذبانه

adulterate (صفت)
زنازاده، جازن، قلابی، حرامزاده

sham (صفت)
قلابی، کمرو، دروغی

bogus (صفت)
قلابی، جعلی، ساختگی

hamate (صفت)
قلابی، چنگ دار، بشکل قلاب

spurious (صفت)
قلابی، حرامزاده، نا درست، قلب، جعلی، بدل، بدلی، الکی

۱. بدل، بدلی، تقلبی، جعلی، ساختگی، قلب، مصنوعی، مصنوع
۲. شهروا ≠ اصلی


فرهنگ فارسی

۱ - تقلبی : این اسکناس قلابی است : پس یقین آن سگ بی دین عملش قلابی است ایها الناس بگیرید که این هم بابی است . ۲ - حقه باز مکار ۳ - ( اسم ) پول قلب . یا سکه قلابی . سکه تقلبی . توضیح صحیح کلمه قلابی منسوب به قلاب است ولی درتداول بضم اول استعمال شود .

فرهنگ معین

(قُ لّ ) (ص نسب . ) ۱ - تقلبی . ۲ - مکار، حقه باز.

لغت نامه دهخدا

قلابی. [ ق ُل ْ لا ] ( ص ) مصنوع. مُزَوَّر. قلب. ساختگی.بدل. عملی. || پول قلب. ( ناظم الاطباء ). ناسره. || مردم دغاباز. ( ناظم الاطباء ). مجازاً هر مکار و دغل را گویند. ( آنندراج ) :
مژه بر هم بهشت را دیدم
دور ازین زاهدان قلابی.
طالب آملی ( از آنندراج ).
|| کسی که سکه ناروا زند. ( آنندراج ) :
به دست بوالهوس داغی که می بینی ز عشق او
زری باشد که قلابی به نام شاه میسازد.
شفیع اثر ( از آنندراج ).

فرهنگ عمید

تقلبی، ساختگی، بدل، ناسره.

پیشنهاد کاربران

پوشالی


کلمات دیگر: