مترادف گماشتگی : ماموریت، نوکری
گماشتگی
مترادف گماشتگی : ماموریت، نوکری
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
وکالة
مترادف و متضاد
ماموریت
نوکری
۱. ماموریت
۲. نوکری
وکالت، نمایندگی، وساطت، ماموریت، دفتر نمایندگی، خبرگزاری، پیشکاری، گماشتگی
فرهنگ فارسی
عمل گماشتن . شغل گماشته . مستخدم شدن
لغت نامه دهخدا
گماشتگی.[ گ ُ ت َ / ت ِ ] ( حامص ) عمل گماشته. شغل گماشته. مستخدم شدن. شغل مستخدمی داشتن و رجوع به گماشته شود.
کلمات دیگر: