مترادف مارق : مرتد، ازدین برگشته، منحرف
مارق
مترادف مارق : مرتد، ازدین برگشته، منحرف
مترادف و متضاد
۱. مرتد، ازدینبرگشته
۲. منحرف
فرهنگ فارسی
آن تیر که از نشانه بگذرد و بیفتد
لغت نامه دهخدا
مارق. [ رِ ] ( ع ص ) آن تیر که از نشانه بگذرد و بیفتد. ( مهذب الاسماء ). بیرون گذرنده از نشانه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || مرتد و خارج شده از دین. ج ، مارقون ، مُرّاق. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). بیرون شده از دین و سنت. ج ، مارقین. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). از دین بیرون رونده و گمراه. ( غیاث ) ( آنندراج ). || ایضاً بمعنی عالم نافذ در هر چیز که کژ نرود. ( از اقرب الموارد ).
کلمات دیگر: