کلمه جو
صفحه اصلی

گوارا


مترادف گوارا : خوشگوار، گوارنده، مهنا، ناجع، نوش، نوشه، نوشین

متضاد گوارا : ناگوارا

فارسی به انگلیسی

digestible, wholesome, agreeable


delectable, delicious, digestive, pleasant, soft, tasty, digestible, wholesome, agreeable, scrumptious

delectable, delicious, digestive, pleasant, soft, tasty


فارسی به عربی

سهل الهضم , لذیذ , ناعم , هضمی

فرهنگ اسم ها

(تلفظ: govārā) ویژگی آنچه به ذائقه خوش می‌آید و خوردنش لذت بخش است ؛ (به مجاز) خوشایند ، دل چسب ، لذت بخش و مطبوع .


اسم: گوارا (دختر) (فارسی) (تلفظ: govārā) (فارسی: گوارا) (انگلیسی: govara)
معنی: هر چیز خوردنی یا آشامیدنی که لذیذ و خوشمزه باشد، خوراکی که زود هضم شود، ویژگی آنچه به ذائقه خوش می آید و خوردنش لذت بخش است، ( به مجاز ) خوشایند، دل چسب، لذت بخش و مطبوع

مترادف و متضاد

خوشگوار، گوارنده، مهنا، ناجع، نوش، نوشه، نوشین ≠ ناگوارا


soft (صفت)
مهربان، شیرین، نازک، ملایم، لطیف، ترد، نرم، گوارا، لین، متورق، نیم بند

tasty (صفت)
خوش طعم، خوش مزه، مزه دار، خوشگوار، گوارا، با مزه، باسلیقه تهیه شده

digestible (صفت)
قابل هضم، خوشگوار، گوارا

digestive (صفت)
گوارا، گوارشی

salubrious (صفت)
سودمند، سازگار، گوارا، سالم، صحت بخش

فرهنگ فارسی

لویی ولز د درام نویس و داستانسرای اسپانیایی ( و. اسی ژا ۱۵۷٠ - ف. ۱۶۴۴م . ) . مهمترین اثر وی [ دیا بلو کوخوئه لو ] است .
هرچیزخوردنی یا آشامیدنی که لذیذوخوشمزه باشد، خوراکی که زودهضم شود، گواران هم گفته شده
(صفت ) ۱ - آنچه که باسانی بحلق فرو رود و زود هضم گردد مقابل گلو گیر . ۲ - آنچه که بذایقه خوش آید خوشگوار : آبهائ فراوان و رود هائ روان گوارا و جامع و بیمارستان نیکو ساخته اند . یا گوارا باد . جمله ای که بمخاطب گویند پس از خوردن یا نوشیدن وی . یا گوارا باد گفتن . تهنیت گفتن . یا گوارای وجود . دعایی است که مخاطب را پس از خوردن و نوشیدن کنند نوش جان .
اسپانیایی که در اسی ژا متولد شد .

فرهنگ معین

(گُ ) [ په . ] (ص فا. ) لذیذ، خوش مزه ، مناسب برای گوارش .

لغت نامه دهخدا

گوارا. [ گ ُ ] ( نف ) ( از: گوار + ا، پسوند فاعلی و صفت مشبهه ) پهلوی گوهاراک «مناس 275». ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ). نقیض گلوگیر است و هر چیز را گویندکه ذائقه را خوش آید و به حلق به آسانی رود و زود هضم شود. ( برهان ). هر چیز که خوش مزه باشد و به طبیعت خوش آید و زودهضم بود. ( غیاث ). چیزی که ذائقه را خوش آید و طبع بدان میل کند و زود هضم شود، و آن را خوشگوار گویند. ( انجمن آرا ). هر چیز خوش ذائقه و زودهضم... ( آنندراج ). گواران. گوارنده. سازگار. سائغ. هنی ٔ. مهنا. مری ٔ. سریعالهضم. که زود تحلیل رود : و آبهاء فراوان و رودهاء روان گوارا و جامع و بیمارستان نیکو ساخته اند. ( فارسنامه ابن البلخی ص 139 ).
بجست ذره ای زین و چکید قطره ای زآن
شد این فروزان آتش شد آن گوارا آب.
مسعودسعد ( دیوان چ رشید یاسمی ص 29 ).
الا ای دولتی طالع که قدر وقت میدانی
گوارا بادت این عشرت که داری روزگاری خوش.
حافظ.
زخم از مرهم گواراتر بود بر عارفان
رخنه در زندان بود از نعش این محبوس را.
صائب ( از آنندراج ).
حال کلیم و عیش گوارای او مپرس
گر آب خورد در گلوش استخوان گرفت.
کلیم ( از آنندراج ).
- گوارا افتادن صحبت ؛ کنایه از موافق آمدن صحبت. ( آنندراج ) :
به مذاق تو گوارانفتد صحبت واله
برود از خود اگر داردت از خویش معذب.
درویش واله هروی ( از آنندراج ).
- دیرگوارا ؛ بطی ءالهضم. ( ناظم الاطباء ).
- زودگوارا ؛ سریعالهضم و زودهضم. ( ناظم الاطباء ).
- گوارا باد گفتن ؛ تهنیت گفتن.
- گوارا شدن ؛ سریعالهضم و مطبوع شدن. انهضام. ( منتهی الارب ). خوش آیند شدن و مطبوع گشتن. ( ناظم الاطباء ). مراءة. هنا [ هََ / هَِ ]. ( منتهی الارب ).
- گوارا شمردن ؛ گوارا پنداشتن. خوش گوار یافتن. استمراء.
- گوارا کردن ؛ قبول کردن و پسند کردن. ( ناظم الاطباء ). گوارنده کردن :
با کمال ناگواریها گوارا کرده است
محنت امروز را اندیشه فردای من.
صائب.
- گوارا گردیدن ؛ گوارا شدن.
- گوارای وجود ؛ دعایی است که خورنده ای را گویند، چون کسی را به خوردن خواند، و این جواب غالباً نفی است. نوش جان. ( یادداشت مؤلف ).
- امثال :
می بایدش هزارقدح خون به سر کشد
تا در مذاق خلق گوارا شود کسی.

گوارا. [ گ ِ ] (اِخ ) آنتونیو دِ گوارا (1480 - 1548 م .). راهب و مورخ اسپانیایی که در ترسنو متولد شد. وی مؤلف کتاب «ساعت دیواری شاهزادگان » است .


گوارا. [ گ ُ ] (نف ) (از: گوار + ا، پسوند فاعلی و صفت مشبهه ) پهلوی گوهاراک «مناس 275». (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). نقیض گلوگیر است و هر چیز را گویندکه ذائقه را خوش آید و به حلق به آسانی رود و زود هضم شود. (برهان ). هر چیز که خوش مزه باشد و به طبیعت خوش آید و زودهضم بود. (غیاث ). چیزی که ذائقه را خوش آید و طبع بدان میل کند و زود هضم شود، و آن را خوشگوار گویند. (انجمن آرا). هر چیز خوش ذائقه و زودهضم ... (آنندراج ). گواران . گوارنده . سازگار. سائغ. هنی ٔ. مهنا. مری ٔ. سریعالهضم . که زود تحلیل رود : و آبهاء فراوان و رودهاء روان گوارا و جامع و بیمارستان نیکو ساخته اند. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 139).
بجست ذره ای زین و چکید قطره ای زآن
شد این فروزان آتش شد آن گوارا آب .
مسعودسعد (دیوان چ رشید یاسمی ص 29).
الا ای دولتی طالع که قدر وقت میدانی
گوارا بادت این عشرت که داری روزگاری خوش .

حافظ.


زخم از مرهم گواراتر بود بر عارفان
رخنه در زندان بود از نعش این محبوس را.

صائب (از آنندراج ).


حال کلیم و عیش گوارای او مپرس
گر آب خورد در گلوش استخوان گرفت .

کلیم (از آنندراج ).


- گوارا افتادن صحبت ؛ کنایه از موافق آمدن صحبت . (آنندراج ) :
به مذاق تو گوارانفتد صحبت واله
برود از خود اگر داردت از خویش معذب .

درویش واله هروی (از آنندراج ).


- دیرگوارا ؛ بطی ءالهضم . (ناظم الاطباء).
- زودگوارا ؛ سریعالهضم و زودهضم . (ناظم الاطباء).
- گوارا باد گفتن ؛ تهنیت گفتن .
- گوارا شدن ؛ سریعالهضم و مطبوع شدن . انهضام . (منتهی الارب ). خوش آیند شدن و مطبوع گشتن . (ناظم الاطباء). مراءة. هنا [ هََ / هَِ ] . (منتهی الارب ).
- گوارا شمردن ؛ گوارا پنداشتن . خوش گوار یافتن . استمراء.
- گوارا کردن ؛ قبول کردن و پسند کردن . (ناظم الاطباء). گوارنده کردن :
با کمال ناگواریها گوارا کرده است
محنت امروز را اندیشه ٔ فردای من .

صائب .


- گوارا گردیدن ؛ گوارا شدن .
- گوارای وجود ؛ دعایی است که خورنده ای را گویند، چون کسی را به خوردن خواند، و این جواب غالباً نفی است . نوش جان . (یادداشت مؤلف ).
- امثال :
می بایدش هزارقدح خون به سر کشد
تا در مذاق خلق گوارا شود کسی .

صائب (از امثال و حکم دهخدا ج 4 ص 1767).


|| تحمل کننده و صبرکننده . راضی و مطیع. (ناظم الاطباء). و رجوع به گواران شود.

گوارا. [ گ ِ ] (اِخ ) لوییس وله دِ گورا (1570 - 1644 م .). درام و رمان نویس اسپانیایی که در اسی ژا (آندلوزی ) متولد شد. لزاژ (یکی از نویسندگان فرانسه در قرن هفدهم و هژدهم ) کتاب «شیطانهای لنگ » خود را از «دیابلو کوخوئه لو» او اقتباس کرده است (1707).


فرهنگ عمید

۱. هر چیز خوردنی یا آشامیدنی که لذیذ و خوشمزه باشد.
۲. خوراکی که زود هضم شود.

دانشنامه عمومی

گوارا (به اسپانیایی: Guararé) یک منطقهٔ مسکونی در پاناما است. گوارا طبق آخرین آمار در سال ۲۰۱۰ ۴٬۵۲۴ نفر جمعیت دارد.

گو آرا. گو آرا (به کره ای: 고아라، به ژاپنی: 高雅罗، (به انگلیسی: Go Ara) متولد ۱۱ فوریه ۱۹۹۰) بازیگر زن کره جنوبی و مدل برتر زیر نظر کمپانی استعداد یابی اس ام است، که اغلب به آرا معروف است. وی در سال ۲۰۰۳ با بازی در سریال شارپ #۱ در نقش لی اوک لیم بازیگری را آغاز کرد. او به دلیل داشتن چشمان عسلیش در کره جنوبی معروف است.
سریال خانم هامورابی (Miss Hammurabi، 2018)
سریال سیاه (Black، ۲۰۱7)
سریال هوارانگ (Hwarang، ۲۰۱6)
سریال تهیه کننده (The Producers، ۲۰۱5)
سریال شما در محاصره اید (You’re All Surrounded، ۲۰۱۴)
سریال بازگشت به ۱۹۹۴ (Reply ۱۹۹۴، ۲۰۱۳)
سریال به سوی زمین (Heading to the Ground MBC، 2009)
جاسوسی درخشان (Karei naru Spy NTV، 2009)
سریال تو کی هستی؟ (Who Are You? MBC، 2008)
سریال گل برفی (Snow Flower SBS، 2006)
سریال شارپ 2 (Sharp 2 KBS2، 2005)
سریال شارپ 1 (Sharp 1 KBS2، 2003)
گو آرا در جینجو کره جنوبی متولد شد. او در سنین نوجوانی، به طور مداوم به اطراف کره منتقل شد زیرا که پدرش ارتشی است. هنگامی که در مقطع راهنمایی تحصیل می کرد، توسط یکی از دوستانش به کمپانی اس ام معرفی شد. در سال ۲۰۰۳ برنده مسابقه بهترین مدل نوجوانان اس ام شد. پس از پیوستن به SM، شروع به آموزش با کارآموزان تحت همان شرکت در زمینه های بازیگری، آواز و رقص و... کرد.
در سال 2017 میلادی قرارداد آرا با کمپانی اس ام پایان یافت و وی پس از تمدید نکردن قرارداد به آرتیست کمپانی پیوست.
آرا در سال ۲۰۰۳ از بین تعداد زیادی از بازیگران برای بازی در نقش لی اوک لیم سریال شارپ ۱ انتخاب شد، وی در کنار هنرمندانی همچون Lee Eun-song، Kim Si-hoo، Yoo Ah-in بازی کرد، او یک بار دیگر نیز برای سری جدید این سریال یعنی شارپ ۲ انتخاب شد. اینبار به بازی در کنار اعضای گروه سوپر جونیور کیم کی بوم و کیم هیچول پرداخت.

پیشنهاد کاربران

● گوارا: صفتی است برای نوشیدنی یا خوراکی که به آسانی از حلق عبور کند.

دلنشین و مایع خنک


دلچسب


توش

گوارا معنی نوشین

بهنوش و مهنوش

گوارنده
مثال: مثل اب گوارا
یعنی اب گوارنده

گوارا یعنی: ( دلنیشین )

زلال، سرد، خنک

گوارا : /govārā/ گوارا 1 - ویژگی آنچه به ذائقه خوش می آید و خوردنش لذت بخش است؛ 2 - ( به مجاز ) خوشایند، دل چسب، لذت بخش و مطبوع.
اسم گوارا مورد تایید ثبت احوال کشور برای نامگذاری دختر است .

خوشگوار، گوارنده، مهنا، ناجع، نوش، نوشه، نوشین

خوشایند


کاو - نال - بای - سابیلتبب

مهنام

هنی

زلال


مایع خنک

پاک وخنک

مهنا

خوش نوش

خوش گوار


کلمات دیگر: