کلمه جو
صفحه اصلی

کامجو


مترادف کامجو : خوشگذران، عشرت طلب، عیاش، کامران، کامروا، کام طلب، مرادطلب هوس ران، هوسباز

متضاد کامجو : نامراد

فارسی به انگلیسی

who seeks gratification or fruition, desirous

desirous


فرهنگ اسم ها

اسم: کامجو (پسر) (فارسی) (تلفظ: kamjo) (فارسی: کامجو) (انگلیسی: kamjo)
معنی: آن که به دنبال عیش و خوشی است

مترادف و متضاد

خوشگذران، عشرت‌طلب، عیاش، کامران، کامروا، کام‌طلب، مرادطلب ≠ نامراد


هوس‌ران، هوسباز


خوشگذران، عشرتطلب، عیاش، کامران، کامروا، کامطلب، مرادطلب هوسران، هوسباز ≠ نامراد


فرهنگ معین

(ص فا. ) خوش گذران .

لغت نامه دهخدا

کامجو. ( نف مرکب ) جوینده تمتع و عیش و عشرت. ( ناظم الاطباء ). رجوع به کامجوی شود :
وصل زن هرچند باشد پیش مرد کامجو
روح راحت را کفیل و نقد عشرت را ضمان.
اوحد سبزواری.

فرهنگ عمید

آن که در طلب آرزوی خود برآید، جویندۀ کام و مراد.

پیشنهاد کاربران

کامران


کلمات دیگر: