کلمه جو
صفحه اصلی

کبودی


مترادف کبودی : تیرگی، سیاهی، نیلی

فارسی به انگلیسی

dark blue tattooing, bruise, tattoo, dark blue(colour)

dark blue(colour)


bruise, tattoo


مترادف و متضاد

تیرگی، سیاهی، نیلی


فرهنگ فارسی

۱ - کبود بودن ازرقی . ۲ - ( اسم ) خال سیاه که بر اندام پدید آید .

فرهنگ معین

(کَ ) ۱ - (حامص . )کبود بودن . ۲ - (اِمر. ) خال سیاه .

لغت نامه دهخدا

کبودی. [ ک َ ] ( حامص ) نیلگونی. آسمانگونی.( ناظم الاطباء ). زرقة. ( ترجمان القرآن ) :
تا بود لعلی نعت گلنار
چون کبودی صفت نیلوفر.
فرخی.
آسمان کو ز کبودی به کبوتر ماند
بر در کعبه معلق زن و دروا بینند.
خاقانی.
- کبودی رنگ ؛ رنگ آسمان گونی. رنگ لاجوردی. ( ناظم الاطباء ).
|| تیرگی. تاریکی :
شرع را از طبع نافرمان شدی
کور بودی در کبودی زان شدی.
عطار.
گرنه کوری این کبودی دان ز خویش
خویش را بد گو، مگو کس را تو بیش.
مولوی.
- کبودی و کوری ؛ کوری و سیاه رویی. ( از یادداشت مؤلف ) :
کبودی و کوری درآمد به چرخ
که بغداد را کرد بی کاخ و کرخ.
نظامی.
|| ( اِ ) خال و نقش که مصنوعاً در بدن و دست و پا پیدا آرند. || مایه خال کوبی. ( یادداشت مؤلف ). || دستار از کناره پوست گوسفند کبودرنگ. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

۱. کبود بودن.
۲. (اسم ) خال که با نیل و سوزن بر پوست بدن ایجاد کنند.
۳. (اسم ) لکه ای که بر اثر ضربه بر روی پوست ایجاد می شود.
* کبودی زدن: (مصدر لازم ) خال کوبی کردن: بر تن و دست و کتف ها بی گزند / از سر سوزن کبودی ها زدند (مولوی: ۱۵۵ ).

۱. کبود بودن.
۲. (اسم) خال که با نیل و سوزن بر پوست بدن ایجاد کنند.
۳. (اسم) لکه‌ای که بر اثر ضربه بر روی پوست ایجاد می‌شود.
⟨ کبودی زدن: (مصدر لازم) خال‌کوبی کردن: ◻︎ بر تن و دست و کتف‌ها بی‌گزند / از سر سوزن کبودی‌ها زدند (مولوی: ۱۵۵).


دانشنامه عمومی

کبودی (انگلیسی: bruise) یا کوفتگی (انگلیسی: contusion) نوعی از هماتوم بافت است که در آن مویرگ ها و گاهی اوقات سیاهرگ چه ها در اثر تروما آسیب دیده، و به تراوش، خونریزی، یا نشت خون در اطراف بافت های بینابینی منجر می شود. کبودی هایی که در اثر فشار ایجاد نشده اند، می توانند ناشی از آسیب دیدگی مویرگ ها سطح پوست، بافت زیرجلدی، ماهیچه، یا استخوان باشد.
ترومای غیرنافذ
چشم کبود
تاول
سوختگی
مهر بوسه

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:خون مردگی

گویش مازنی

/kaboodi/ آب تند رنگ آبی دریا در چشم انداز افق

آب تند رنگ آبی دریا در چشم انداز افق



کلمات دیگر: