مترادف گهربار : گوهربار، گهرافشان، گهرپاش، گهرریز
گهربار
مترادف گهربار : گوهربار، گهرافشان، گهرپاش، گهرریز
فارسی به انگلیسی
eloquent, raining
فرهنگ اسم ها
اسم: گهربار (دختر) (فارسی) (تلفظ: gohar bār) (فارسی: گهربار) (انگلیسی: gohar bar)
معنی: گوهربار، گوهر افشان، ( به مجاز ) اشک بار، گریان، رسا و بلیغ، ( = گوهربار، ( در قدیم ) ( به مجاز ) شیوا و رسا
معنی: گوهربار، گوهر افشان، ( به مجاز ) اشک بار، گریان، رسا و بلیغ، ( = گوهربار، ( در قدیم ) ( به مجاز ) شیوا و رسا
(تلفظ: gohar bār) (= گوهربار ، گوهرافشان) ؛ (به مجاز) اشک بار ، گریان ؛ (در قدیم) (به مجاز) شیوا و رسا.
مترادف و متضاد
گوهربار، گهرافشان، گهرپاش، گهرریز
فرهنگ فارسی
مخفف گوهر بار .
لغت نامه دهخدا
گهربار. [ گ ُ هََ ] ( نف مرکب ) مخفف گوهربار. || مجازاً گریان :
کنونم می جهد چشم گهربار
چه خواهم دید بسم اﷲ دگر بار.
لاجرم چشم گهربار همان است که بود.
لفظ گهربار او غیرت ابر بهار
دست زرافشان او طعنه باد خزان.
کنونم می جهد چشم گهربار
چه خواهم دید بسم اﷲ دگر بار.
نظامی.
عاشقان زمره ارباب امانت باشندلاجرم چشم گهربار همان است که بود.
حافظ.
|| کنایه از فصیح و رسا و بلیغ باشد : لفظ گهربار او غیرت ابر بهار
دست زرافشان او طعنه باد خزان.
خاقانی.
رجوع به کلمه گوهربار شود.کلمات دیگر: